السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان!
چون توانم که به پایان برم این دفتر، زآنگ قصه حسن تو و حب مرا پایان نیست.
مولای من!
حدیث غربت و مظلومیت جدت –اول مظلوم- را با نام و یاد شیرین حضرتت آغاز کردیم، و با نام و یاد حضرتت به پایان می بریم، و خود واقفیم که:پایان سخن، پایان ماست، و گرنه فضائل شما خاندان نور را پایانی نیست.
مولای من!
ناگفته های دل ما را می دانی که خودمان به قصور و تقصیر خود در تبلیغ و ترویج حقایق شما خاندان وحی، اعتراف داریم. و همین اعتراف را به عنوان وسیله ای برای تقرب به پیشگاه مقدستان وسیله می آوریم.
ای زندانی زندان غیبت!
اگر آن روز، جد مظلومتان خانه نشین شد، از آن رو بود که مسلمانان، کعبه مقصود را رها کردند و به یاری امیرالمؤمنین نشتافتند. از نخستین روز امامت و غیبت شما (سال ۲۶۰) تا کنون نیز، همه ما، مدعیان دوستی ومحبت و تشیع شما خاندان پیامبر به در خانه شما نیامدیم.
اگر می آمدیم؛ اگر شما یاورانی خالص و صادق می داشتید؛ اگر غربت و تنهایی شما را به چشم دل می دیدیم؛ اگر شما را نه بیشتر از خود، بلکه به اندازه خودمان دوست می داشتیم؛ اگر لا اقل به اندازه مشکلات فردی دنیای چند روزه خودمان، به دل سوخته شما توجه می کردیم و برای شما دعا می کردیم؛ و اگر … و اگر…؛ هیچگاه غیبت شما این همه به درازا نمی کشید.
اما ای خاتم الوصیاء، که فرزند و وارث خاتم الانبیاء هستی؛ ای رحمه للعالمین، که وصی رحمه للعالمین هستی؛ ای بزرگ بزرگ زاده که یوسف صدیق، کرامت را از در خانه شما گرفت؛ ای “کریم من اولاد الکرام"!
با شما می گویم که:
روزی برادران یوسف قصد قتل حجت خدا را کردند و موفق نشدند. سالها بعد که اضطرار، آنها را به در خانه عزیز مصر کشاند، زبان عجز و نیاز گشودند که:
“یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین.”
و کرامت حضرت یوسف را به چشم دیدند.
آنگاه به نزد حضرتش گریه از گناهان خود عذر خواستند و زبان حق گوی حضرت یعقوب گویا شد که:
“لا تثریب علیک الیوم و هو ارحم الراحمین
همین کلام اخیر را جد بزرگوار شما –رحمه للعالمین- در روز فتح مکه به دشمنان قسم خورده خود بیان فرمود. ما، با این همه بار سنگین گناه –گناه کبیره خذلان و عدم نصرت شما- به امیدی به در این خانه کرم آمده ایم که باران رحمت و عفو خود را بر روی آتش گناهان ما بریزی و ما را از ورطه هولناک غفلت و دنیا زدگی و بی توجهی نجات بخشی.
ای وارث به حق صاحب غدیر! آمده ایم تا با شما بیعت کنیم، و می دانیم که امروز هم دیر نیست.
ای فرزند هل اتی!
از این خیل مسکین و یتیم و اسیر پذیرایی کن. در بگشا که به جز این باب رحمت، در دیگری نمی شناسیم.
السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب!
ای رایت افراشته! و ای دانش انباشته!
پای تردد در باب مدینه علم و دست توسل به رایت همیشه برقرار الهی را از ما مگیر.اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر. آمین یا رب العالمین.
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)