شمیم یاس

|خانه|تماس |ورود|امام علی و روز پدر|ولادت امام علی|پدر|روز پدر|فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام|روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...|اربعین حسینی|گرمازدگی|ناخن گرفتن و رفع فقر|ماه صفر
ماخذ سوره های قران
ارسال شده در 5 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده : لیلا رستمی
1- سوره الحمد به معنی ستایش و نام اصلی این سوره « فاتحهٔ الكتاب» است؛ یعنی گشاینده و آغازگر كتاب خدا وماخذ نام گذاری با حساب کردن بسم الله آیه دوم سوره است .
2- سوره البقره به معنی گاو- گاومخصوصی که دستور ذبح آن از طرف خداوند به قوم بنی اسرائیل داده شد – ماخذ نام گذاری آیه ی 67 سوره بقره است .
3- سوره آل عمران به معنی عمران پدر حضرت مریم است ماخذ نام گذاری آیه 33سوره است .
4- سوره نساء به معنی زنان (این سوره مشتمل بر احکام و حقوق زنان می باشد ) ماخذ نام گذاری آیه اول سوره است .
5- سوره مائده به معنی سفره ی آراسته از غذا ( راجع به تقاضای حواریون عیسی است که از او خواستند سفره آراسته از غذا برای آنان نازل کند ) ماخذ نام گذاری آیه 112 سوره است .
6- سوره انعام به معنی چهارپایان ( در سوره حکم حلیت و حرمت آن بیان شده است ) « اَنعام، چارپایانی كه برای چریدن به صحرا برده می شوند و در آغل تعلیف نمی شوند ماخذ نام گذاری آیه 136سوره است
7- سوره اعراف به معنی ( محلی است میان بهشت و جهنم ) و كلید واژه ای نمادین حادثه ای است كه در آینده رخ می نماید. كلمه ی « اعراف » فقط دوبار در قرآن و در همین سوره به كار رفته است ماخذ نامگذاری آیه 45 سوره است .
8- سوره انفال به معنی بهره ها ،غنائم جنگ،ماخذ نامگذاری آیه اول سوره است .
9- سوره توبه به معنی بازگشتن از گناه و کار بد ( در این سوره شرح توبه متخلفین از جنگ تبوک آمده است علت نام گذاری این سوره كاربرد مكرر كلمه ی « توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۷بار) و احكام آن و دو مصداق مهم از توبه پذیری خداوند در این سوره است. »ماخذ نامگذاری آیه 105 سوره است .
10- سوره یونس نام یکی از پیامبران الهی و نام واژه ای است كه پیوند خوردگان به آن (یونس و قوم یونس)، در سنجش با همبران و همالان(پیام آوران دیگر و اقوامشان) وضعیتی استثنایی و سرنوشتی متفاوت یافته اند ماخذ نام گذاری آیه 98 سوره است .
11- سوره هود نام یکی از پیامبران الهی ماخذ نام گذاری آیه 53سوره است .
12- سوره یوسف نام یکی از پیامبران الهی ماخذنام گذاری آیه 4 سوره است.
13- سوره رعد صدای ابر و غرش آن نام واژه ای است كه در سوره، وصفی شگرف و غیر عادی یافته است. یعنی تسبیح الاهی گفتن رعد: « وَیُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمْدِه » ماخذ نام گذاری آیه ی 13 سوره است .
14- سوره ابراهیم نام یکی از پیامبران الهی ماخذ نام گذاری آیه 35 سوره است.
15- سوره حجر به نام شهری در شبه جزیره عربستان که قوم ثمود در آن جا ساکن بودندماخذ نام گذاری آیه 80 سوره است .
16- سوره نحل به معنی زنبور عسل ، ماخذ نام گذاری آیه 68 سوره است .
17- سوره اسراء به معنی سیردر شب ( منظور معراج حضرت محمد از مسجد الحرام به مسجد اقصی و ما بعد آن است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است ).
18- سوره کهف به معنی غاری که در کوه به وجود آمده باشد (در این سوره از اصحاب کهف سخن رفته است ) ماخذ نام گذاری آیه ی 9 سوره است.
19- سوره ی مریم مادر حضرت عیسی(علیه السلام) ماخذ نام گذاری آیه ی 27 سوره است .
20- سوره طه یکی از نام های حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) و یا رمزی میان خدا و پیامبرش ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
21- سوره انبیاء به معنی پیامبران (در این سوره داستان زندگی بسیاری از پیامبران آمده است ) ماخذ نام گذاری زندگی انبیاء است که در این سوره آمده است .
22- سوره حج یکی از عبادات مهم اسلام است . ماخذ نام گذاری آیه ی 27 سوره است.
23- سوره مومنون به معنی ایمان آورندگان است . واژه ای است كه نماد روح جاری در سوره، یعنی روح ایمان، می باشد. « این سوره با اشاره به « مؤمنون» آغاز می شود و اوصاف عالیه ی مؤمنان راستین را بیان می كند ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
24- سوره نور به معنی روشنایی ماخذ نام گذاری آیه ی 35 سوره است .
25- سوره ی فرقان به معنی جداکننده ی حق و باطل (یکی از نام های قرآن است )ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
26- سوره ی شعراء به معنی کسانی که شعر می سرایند (در این سوره از شعرا سخن رفته است ) به شاعران حق گو و شاعران باطل گو اشاره شده است ماخذ نام گذاری آیه ی 224 سوره است .
27- سوره ی نمل به معنی مورچه (واقعه برخورد لشکر سلیمان با مورچگان در این سوره آمده است ) ماخذ نام گذاری آیه ی 25 است.
28- سوره ی قصص به معنی حکایت ها(در این سوره داستان حضرت موسی آمده است . ) ماخذ نام گذاری آیه ی 25 است .
29- سوره عنکبوت نام حشره ای . ماخذ نام گذاری آیه ی 41 سوره است .
30- سوره ی روم منظور دولت امپراطوری روم است . « وجه تسمیه ی این سوره به « روم » اشاره و پیشگویی شكست ایرانیان بکار رفته و ماخذ نام گذاری آیه ی دوم سوره است .
31- سوره ی لقمان به نام لقمان حکیم است . از وجوه مشخصه ی این چهره ی ممتاز، اندرزهای خردمندانه ی - حكمت ها، مواعظ و نصایح لقمان نسبت به فرزندش است ماخذ نام گذاری آیه ی 12 سوره است .
32- سوره ی سجده به معنی عمل پیشانی بر زمین نهادن برای عبادت خداوند . ماخذ نام گذاری آیه ی 15 سوره است.
33- سوره ی احزاب به معنی فرقه ها،طایفه ها ،لشکر ها (منظور لشکرهای کفار مکه و سایر قبایل عرب است که برای جنگ با مسلمین به مدینه آمدند.) ماخذ نام گذاری آیه ی 20 سوره است .
34- سوره ی سبا نام قومی است ماخذ نام گذاری آیه ی 15 سوره است .
35- سوره ی فاطر به معنی پدید آورنده . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
36- سوره یس یکی از حروف مقطعه قرآن است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
37- سوره ی صافات به معنی صف کشندگان ، فرشتگان صف کشیده ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
38- سوره ی ص یکی از حروف مقطعه ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
39- سوره زمر به معنی گروه ها ( گروه گروه از دوزخیان و فرشتگان ) اشاره به بردن گروه بهشتیان به بهشت و راندن گروه دوزخیان به دوزخ و ماخذ نام گذاری آیه ی 71 سوره است .
40 - سوره ی غافر به معنی آمرزنده به معنای كسی كه بر روی گناهان پرده می افكند و كلیه ی آثار و عواقب سوء دنیوی و اخروی آنها را محو و نابود می سازد ماخذ نام گذاری آیه ی سوم سوره است.
41- سوره ی فصلت (حجم سجده) به معنی تفصیل داده شده (در آیات قرآن حق و باطل مو شکافی شده است ) و این که در این سوره سجده واجب وجود دارد (حم سجده ) گفته شده است . ماخذ نام گذاری آیه ی سوم سوره است .
42- سوره ی شوری به معنی مشاوره ، مشورت کردن . ماخذ نام گذاری آیه ی 38 سوره است .
43- سوره ی زخرف به معنی زینت ها ، طلا (در این سوره از نقره و طلا سخن رفته است . ) ماخذ نام گذاری آیه ی 35 سوره است .
44- سوره ی دخان به معنی دود . (دودی كه آسمان به صبح قیامت برآورد) و ماخذ نام گذاری آیه ی 10 سوره است .
45- سوره ی جاثیه به معنی زانودر آمده (درروز قیامت مردم به زانو در می آیند. ) به زانو درآمدن هر امتی در قیامت برای گرفتن نامه ی اعمالش و جزای متناسب با ان و ماخذ نام گذاری آیه ی 27 سوره است .
46- سوره ی احقاف به معنی سرزمین قوم هود می باشد که گرفتار عذاب الهی شدند. ماخذ نام گذاری آیه ی 21 سوره است .
47- سوره ی محمد نام پیامبر عظیم الشان اسلام . ماخذ نام گذاری آیه ی دوم سوره است .
48- سوره ی فتح به معنی گشودن ، پیروزی(منظور پیروزی پیامبر در انعقاد قرارداد صلح حدیبیه است که راه را برای پیروزی های بعدی هموار کرد. ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
49- سوره ی حجرات به معنی حجره ها ،خیمه ها (حجره های منزل پیامبر) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
50- سوره ی ق از حروف مقطعه قرآن است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
51- سوره ذاریات به معنی پراکنده کنندگان مانند بادها ابرها ، ملائکه . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
52- سوره ی طور نام کوهی است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
53- سوره ی نجم به معنی ستاره . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
54- سوره ی قمر به معنی ماه(در این سوره موضوع شق القمر بیان شده است .) نزدیك شد قیامت و از هم شكافت ماه و ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
55- سوره ی الرحمن از صفات خداوند ، بسیار بخشنده . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
56- سوره ی واقعه یکی از نام های قیامت است به معنی واقع شونده . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
57- سوره ی حدید به معنی آهن . « و آهن را پدید آوردیم در آن برای مردم خطری سخت و سودهایی است.» و ماخذ نام گذاری آیه ی 25 سوره است .
58- سوره ی مجادله به معنی گفتگو کردن (در این سوره موضوع گفتگوی زنی با پیامبر در مورد شوهرش بیان شده است . ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
59- سوره ی حشر به معنی جمع کردن ، راندن یعنی هنگامه ی رهسپاری و آوارگی انبوه یهودیان پیمان شكن و اسلام ستیز بنی نضیر و ماخذ نام گذاری آیه ی دوم سوره است .
60- سوره ی ممتحنه« زن امتحان پس داده و آزمایش شده به معنی کسی که مورد آزمایش واقع شده ،آزمایش شده (موضوع زنانی که مسلمان شده بودند و شوهران کافر خود رادر مکه رها کرده و در مدینه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) اسلام پناهنده می شدند در این سوره آمده است)ماخذ نام گذاری آیه ی 10 سوره است.
61- سوره ی صف به معنی ردیف ایستاده ، صف به صف ایستادن . ماخذ نام گذاری آیه ی 4 سوره است.
62- سوره ی جمعه ( نماز جمعه در این سوره بیان شده است.) ماخذ نام گذاری آیه ی 9 سوره است .
63- سوره منافقون جمع منافق ، آدم دورو (در این سوره از منافقون و توطئه آنان علیه مسلمانان سخن گفته است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
64- سوره تغابن به معنی پشیمانی ،مغبون کردن . یکی از نام های قیامت است . روز « حسرت خوردن و دریغ و دردگفتن » است و ماخذ نام گذاری آیه ی 9 سوره است.
65- سوره طلاق ( طلاق و جدایی همسران) و در این سوره قسمتی از احکام طلاق و سفارش درباره ی زنان آمده است و ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
66- سوره ی تحریم به معنی حرام کردن (منظور از آن خطاب خداوند به پیامبر است که چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال ساخته بر خود حرام می کنی ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
67- سوره ملکدر مورد قدرت، تسلط و فرمانروایی و بزرگی و شكوه مندی (ملك) خداوند است زیرا تصرف در کارها تنها به دست قدرت اوست . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
68- سوره قلم (نون) به معنی قلم ، ابزار نوشتن . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
69- سوره حاقه به معنی حقانیت وقایع و به حق رسی . از نام های قیامت است (زیرا جمیع حوادث قیامت و قوعش واجب و حق است ) و ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
70- سوره ی معارج به معنی نردبان ها و جاهای بالا رفتن است . توصیف خداوند به « ذی المعارج ( صاحب درجات و مرتب ) به مقام عظمت و كبریای خداوند متعال اشاره دارد ماخذ نام گذاری آیه ی 3 سوره است .
71- سوره ی نوح نام یکی از پیامبران الهی است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
72- سوره ی جن به معنی موجودات ناپیدا و « موجود نامرئی پنهان زیست/پری» می باشد (در این سوره موضوع ایمان آوردن عده ای از اجنه به پیامبر مطرح شده است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است
73- سوره مزمل به معنی گلیم بر خود پیچیده (منظور پیامبر اسلام است) ماخذ نام گذاری آیه اول سوره است .
74- سوره ی مدثر به معنی ردا یا گلیم بر خود پیچیده (منظور پیامبر اسلام است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
75- سوره ی قیامة به معنی رستاخیز . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
76- سوره ی انسان (دهر) به معنی روزگار، زمانه .ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
77- سوره مرسلات به معنی فرستاده شدگان (منظور ملائکه یا بادها است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
78- سوره نبا به معنی خبر (منظور خبر روز قیامت است )ماخذ نام گذاری آیه ی دوم سوره است .
79- سوره ی نازعات به معنی فرشتگانی که مامور گرفتن جان ها هستند ، کشتندگان. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
80- سوره عبس به معنی روی ترش نمودن (منظور شخص نابینایی است که حضور پیامبر آمد و شخصی روی در هم کشید که در این سوره آمده است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
81- سوره تکویر ب معنی در هم پیچیدن (منظور این است که خداوند روشنایی را از خورشید می گیرد و این پیش در آمد قیامت است ) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
82- سوره ی انفطار به معنی شکافته شدن (منظور شکافته شدن و از هم گسستن آسمان است که پیش در درآمد قیامت است) ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
83- سوره ی مطففین به معنی کم فروشان به معنای « كم گذران در ترازو و كم پیمایان در پیمانه و زیادت ستانان از مردم » است - (در این سوره از کم فروشی نکوهش شده است )ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
84- سوره ی انشقاق به معنی شکافته شدن به معنای چاك خوردن و پاره پاره گشتن آسمان در آستانه رستاخیز است و ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
85- سوره بروج به معنی برج ها یا ستاره های بزرگ . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
86- سوره ی طارق به معنی ظاهر شونده ، اختر شبگرد فروزان. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است
87- سوره ی اعلی به معنی برتر (یعنی پروردگار برتر است از هر چه که تصور شود)ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
88- سوره غاشیه به معنی فرو گیرنده ،بیهوش کننده ،همه گیر (یکی از نام های قیامت است )ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
89- سوره ی فجر به معنی شکافته شدن ،بامدا د،صبح. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
90- سوره ی بلد به معنی شهر ، منظور شهر مکه است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
91- سوره ی شمس به معنی آفتاب ، یا خورشید. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
92- سوره ی لیل به معنی شب. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
93- سوره ی ضحی به معنی صبحگاه ، چاشتگاه .ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
94- سوره ی انشراح به معنی گشاده شدن (منظور این است که خداوند سینه و دل پیامبر را گشاده نمود و وسعت بخشید )ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
95- سوره تین به معنی انجیر . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
96- سوره علق به معنی خون بسته . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
97- سوره قدربه معنی اندازه ،شب قدر. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
98- سوره بینه به معنی دلیل آشکار. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
99- سوره ی زلزال به معنی لرزش زمین ، تکان دادن که از علامت های قیامت نیز می باشد . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
100- سوره عادیات به معنی اسب های دونده . ممکن است اشاره باشد به رفتن حضرت علی
(علیه السلام) به غزوره ی ذات السلاسل . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
101- سوره قارعه به معنی کوبنده . یکی از نام های قیامت است . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است
102- سوره تکاثر به معنی مباهات و فخر نمودن به مال بسیار و قوم بسیار (کفار قریش برای فخر فروشی به کثرت خویش ،قبرهای قبیله ی خود را نیز می شمرندو به حساب می آوردند)ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
103-سوره عصر به معنی زمانه ،نماز عصر ،عصرو زمان امام عصر (امام زمان)ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
104- سوره همزه به معنی غماز و عیب جو . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
105- سوره فیل به معنی فیل یا پیل (منظور سپاه ابرهه است که برای خراب کردن خانه ی خدا از یمن به طرف مکه حرکت کرد و نابود شد )ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
106- سوره ی قریش نام قبیله ای که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از آن قبیله بود . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است.
107- سوره ماعون به معنی زکات . ماخذ نام گذاری آیه ی آخر سوره است .
108- سوره کوثر به معنی خیر کثیر ،حوضی در بهشت یا فاطمه زهرا .ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
109- سوره کافرون مراد از کافران در این جا کافران قریش است که پیشنهادی به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دادند و پذیرفته نشد. ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
110- سوره ی نصر به معنی یاری کردن . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
111- سوره مسد (تبت،ابولهب که از دشمنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)درمکه بود)ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
112- سوره اخلاص به معنی پاک و خاص کردن (منظور پاک و خالص کردن معتقدات از هر گونه شرک)ماخذ نام گذاری اسم آن از معنای سوره گرفته شده است .
113- سوره ی فلق به معنی شکافتن ،سپیده دم . ماخذ نام گذاری آیه ی اول سوره است .
114- سوره ناس به معنی مردم ماخذ نام گذاری از آیه ی اول سوره است.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

سیمای حضرت علی اکبر
ارسال شده در 20 خرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

normal;">امام حسین فرمودند :علی اکبر علیه السلام شبیه ترین مردم در خلق و خوی و کلام به رسول خدا بود و ما هرگاه مشتاق دیدار رسول خدا می شدیم به چهره علی اکبر نگاه می کردیم.

حضرت علی اکبر از خاندان والا بدنیا آمد عضوی پاک و طاهر از حزب خدا و نیروی الهی در زمین بودند و از صفات نیکوی خاندان و اجدادش بهره ای کامل داشت چنانچه شاعر در دو بیت زیر وصف می نماید:

فی بأس حمزة فی شجاعة حیدر

بإبا الحسین و فی مهابة آحمد

و تراه فی خلق و طیب خلائق

و بلیــغ نـطق کـالنبی محمـد

در شدت و سختی چون حمزه و در دلاوری و شجاعت چون امیرالمؤمنین و در ابا و خوشیتنداری چون حسین و در مهابت و بزرگی چون رسول خدا. او را در خلق و خلق پسندیده و کلام بلیغ همچون پیامبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله می بینی.

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تنها پدر ایشان نبود بلکه حسین علیه السلام دریائی بود که ثروت زیاد علم و حکمت و بزرگی را از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله که مدینه العلم بود و پدرشان که باب مدینه العلم بود ارث برده بود و از چشمه جوشان آن علم به فرزندانش نوشانده بود. حضرت علی اکبر بسیار مهربان و فروتن بر مومنین بود و در برابر دشمنان چون شیر ، غرنده بود. علی اکبر در تمامی خلق و خوی خود پشت سر پدرش گام می نهاد

مادر بزرگوار علی اکبر

مادر بزرگوار ایشان لیلی ثقفیه بود که از عربهای اصیل بود که نسبشان به نبی ثقیف که در بین عربها بسیار مشهور است می رسد. این بانوی مکرمه در جوار زنان اهل بیت زندگی نمود و از ایمان و پرهیزگاری خاندان رسول الله بهره مند شد ودر اوج کمال فرزندی از ایشان بدنیا آمد که شبیه ترین افراد به رسول خدا بود. در مدینه النبی متولد شد در حالی که عثمان بر سر کار بود. (مقاتل¬الطالبین لأبی فرج الاصفهانی ص 81) برخی معتقدند دوسال قبل از خلافت عثمان بوده است. (نسب قریش ص 57).

اوصاف و صفات

آل رسول صلی الله علیه و آله از صفات و خصائص نیکوئی برخوردارند که بر همگان آشکار است. در این میان علی اکبر علیه السلام بدلیل اینکه ویژگی « أشبه الناس برسول الله » از جایگاهی ویژه برخوردار است تا جائی که مردم مدینه هنگامی ایشان را دیدند به یاد رسول الله صلی الله علیه و آله و مشتاق ایشان میشدند

همدوش با رسول خدا :

برخی از اوصاف ظاهری رسول اکرم صلی الله علیه و آله عبارتند از:

وجه رسول خدا چون ماه شب چهارده بود ، قامتی بلند داشتند، موهای بلند نه مجعد و نه نرم، سفید روی، پیشانی بلند، ابروهای بلند و کشیده و پیوسته، بینی متوسط، محاسن ایشان پرپشت و انبوه و گونه های ایشان کم گوشت، دهانی وسیع و دندانهائی براق، شکمی متوسط، در نگاه با حیا بود و بیشتر به زمین نگاه می افکند و سبقت در سلام داشت.

اینها برخی از اوصاف ظاهری و رفتاری رسول خدا بود که در فرزند ایشان حضرت علی اکبر نیز وجود داشت تا جائی که دشمن بیم برگشتن ایشان را داشت و این نه به خاطر اینکه ایشان فرزند رسول خداست بلکه به خاطر شباهت ظاهری و باطنی ایشان به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. (سفینةالنجاة ج1، ص 74).

آمده است که هنگامی که ایشان وارد در معرکه کربلا شدند کسی حاضر به مقابله ایشان نشد چرا که ایشان شبیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و در شجاعت چون علی بن ابیطالب علی السلام بودند.

اشتیاق مردم مدینه

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه وارد شدند مدینه به نور ایشان مزین شد و ایشان در آن جا زندگی نمودند تا زمانی که رحلت فرمودند. در این زمان چون حسنین علیهماالسلام بسیار به جد خود شباهت داشتند مورد احترام و دلگرمی اهل مدینه و مسلمانان بودند. بعد از اینکه حضرت علی اکبر علیه السلام متولد شدند و به عنوان جوانی هاشمی و محمدی در جامعه حاضر شدند به دلیل شباهت ایشان با رسول الله صلی الله علیه و آله مردم مشتاق ایشان شدند و هرگاه دلتنگ رسول خدا صلی الله علیه و آله می شدند به زیارت علی اکبر علیه السلام می رسیدند تا جائی که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می فرماید هرگاه من مشتاق دیدار جدم رسول الله صلی الله علیه و آله می شدم به فرزندم علی اکبر نظر می افکندم.

روایت شده است که امام حسین علیه السلام خانه ای مستقل برای ایشان تهیه نمود و کسانی که مشتاق زیارت ایشان بودند به دیدار ایشان می آمدند و از جود و کرم ایشان بهره مند می شدند و برخی در ضیافت حضرت بودند و این خانه محلی فرهنگی برای ورود فقراء و طبقات مختلف مسلمانان بود. حضرت علی اکبر علیه السلام بسیار حریص و مشتاق بر بخشش و کرم بودند بطوری که آتشی بر مکانی بلند تهیه می نمودند و این آتش بر ضیافتخانه و مهمانسرا دلالت می کرد تا اینکه فقراء و غریبان از آنجا اطلاع پیدا کنند و به آنجا بیایند. تمامی این فضیلتها گذشت تا زمانی که در عرصه کربلا در راه دین جانفشانی نمودند تا بعنوان اولین شهید کربلا در تاریخ به ثبت رسید . حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در رثای فرزندش پس از شهادت می فرماید:

اللهم أشهد علی هولاء القوم، فقد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و مظقا برسولک محمد صلی الله علیه و آلهو کنا إذا استقنا الی وجه رسولک نظرنا الی وجهه … خدایا شاهد بر این قوم باش که جوانی که شبیه ترین فرد در خلق و خلقت و کلام به رسولت بود و ما هنگامی که مشتاق دیدار روی رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت علی اکبر علیه السلام نگاه می کردیم …. خدایا برکات زمین را از ایشان بگیر و جمع ایشان را از هم متفرق کن و پیوندشان را بگسلان… (مقتل خوارزمی ج2، ص30)

سخنان امام پیرامون حضرت علی اکبر علیه السلام

امام حسین علیه السلام هنگامی که بر سر مشهد ایشان حاضر شدند فرمودند: قتل الله قوما قتلوک ….. خدا بکشد کسانی که تو را شهید کردند چه چیز آنها را بر خدای مهربان جری و نا سپاس کرد و بر حریم رسول خدا صلی الله علیه و آله تاختند سپس دیدگان حضرت پر از اشک گردید و فرمود: بعد از تو ننگ بر دنیا باد. (الارشاد ص 239)

امام صادق علیه السلام در زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام می فرماید:

السلام عیک یا ابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمؤمنین السلام علیک یابن الحسین، السلام علیک یابن خدیجة الکبری و فاطمه الزهراء صلی الله علیه و آله علیک – ثلاثا – لعن الله من قتلک – ثلاثا – أنا إلی الله منهم بری ء (کامل الزیارت ص 200)

حضرت مهدی سلام الله علیه در زیارت ناحیه می فرماید:

السلام علیک یا أول قتیل، من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی أبیک

سلام بر تو ای که اول شهید بودی از بهترین خاندان از نسل ابراهیم خلیل الله سلام بر تو و بر پدرت.

مزار مبارک:

در روز سیزدهم محرم بنی اسد به کربلا آمدند تا اجساد پاک شهداء را به خاک بسپارند قبل از اینکه کاری کنند امام سجاد علیه السلام تشریف آوردند و این کار را به پایان رسانیدند و برادرشان علی اکبر را در نزد و پایین پاهای پدربزرگوارشان دفن نمودند. شیخ جعفر شوشتری می گوید: همانگونه که در روایت است هنگام نگاه به قبر علی اکبر در پایین پاهای أباعبدالله الحسین و نگاه بر قبر ایشان قلب انسان می شکند. (خصائص الحسینیة)

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

صلوات هر روز شعبان
ارسال شده در 20 خرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع



Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

lang="AR-SA">در هر پنجشنبه،اين ماه دو ركعت نماز بجا آورد در هر ركعت پس از سوره«حمد»صد مرتبه سور «قل هو اللّه احد»خوانده و بعد از سلام نماز صد مرتبه صلوات بفرستد،تا حق تعلى هر حاجتى‏ كه در اين دين و دنيا دارد روا كند و نيز روزه هر پنجشنبه اين ماه فضيلت بسيار دارد.روايت شده:كه در هر پنجشنبه ماه شعبان آسمانها را زينت مى‏كنند،پس ملائكه عرض مى‏كنند،خدايا!روزه‏داران اين روز را بيامرز،و دعاى آنان را اجابت فرما.در خبر نبوى است‏ هركه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بدارد،حق تعالى بيست حاجت از حوايش دنيا و بيست حاجت از حوايج آخرت او را برآورد.ششم:در اين ماه بسيار صلوات فرستد.هفتم:در هر روز شعبان در وقت زوال[وقت ظهر شرعى]و در شب نيمه آن اين‏ صلوات را كه از حضرت زين العابدين عليه السّلام روايت شده بخواند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ،
خدايا!بر محمّد و مخاندان محمد درود فرست،درخت نبوت،و جايگاه رسالت،و محل آمد و شد فرشتگان، و معدن دانش،و خانواده وحى،خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،كشتى روان‏ در اقيانوسهاى عميق،هركه به آن توسّل جويد ايمنى يابد،و هركه آن را رها كند غرق شود،پيش افتاده از آنها از دين خارج است و عقب مانده‏ از آنان نابود اس،و همراه آنان ملحق به حق است.خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،پناهگاه‏ محكم،و فريادرس بيچارگان درمانده،و پناه گريختگان،و دستاويز استوار براى چنگ‏اندازان،خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،درودى كه براى آنان موجب خشنودى،و براى ما مايه اداكردن و بجا آوردن حق‏ محمّد و خاندان محمّد باشد،به حول و نيرويت اى پروردگار جهانيان.خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن پاكان‏ و نيكان و خوبان،كه حقوقشان را بر همه واجب كردى،و پيروى و و لايتشان را بر همگان فرض نمودى.خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و دلم را با طاعتت آباد كن،و به نافرمانى از خود رسوايم مساز،و هميارى با آن‏كه رزقت را بر او تنگ گرفتى،
بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيَيْتَنِي تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ‏] يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعا لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعا مُشَفَّعا وَ طَرِيقا إِلَيْكَ مَهْيَعا وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعا حَتَّى أَلْقَاكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِيا وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ
به مده آنچه از فضلت بر من وسعت دادى،و از عدلت‏ بر من گستردى،و مرا در سايه رحمتت زنده داشتى روزى من فرما،اين است ماه پيامبرت،آن سرور فرستادگان، شعبانى كه آن را به رحمت و رضوانت پوشاندى،ماهى كه رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش باد)در روزه‏دارى و بپادارى عبادت در شبها و روزهايش،تا هنگام مرگ،با تمام توان كوشش‏ مى‏كرد،تنها براى فروتنى د ربرابرت و گرامى داشت ماه شعبان،خدايا!ما را در اين ماه به پيروى از روشش،و رسيدن‏ به شفاعتش يارى فرما،خدايا!او را برا من شيعى با شفاعت پذيرفته،و راهى روشن به سويت قرار ده،و ما را پيرو او گردان،تا آنگاه كه تو را در قيامت ديدار كنم،درحالى‏كه از من خشنو باشى،و از گناهانم چشم‏پوشى،و رحمت و رضوانت‏ را بر من واجب نموده و مرا در بهشت و جايگاه خوبان درآورده باشى.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

صلوات هر روز شعبان
ارسال شده در 20 خرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع



Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

lang="AR-SA">در هر پنجشنبه،اين ماه دو ركعت نماز بجا آورد در هر ركعت پس از سوره«حمد»صد مرتبه سور «قل هو اللّه احد»خوانده و بعد از سلام نماز صد مرتبه صلوات بفرستد،تا حق تعلى هر حاجتى‏ كه در اين دين و دنيا دارد روا كند و نيز روزه هر پنجشنبه اين ماه فضيلت بسيار دارد.روايت شده:كه در هر پنجشنبه ماه شعبان آسمانها را زينت مى‏كنند،پس ملائكه عرض مى‏كنند،خدايا!روزه‏داران اين روز را بيامرز،و دعاى آنان را اجابت فرما.در خبر نبوى است‏ هركه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بدارد،حق تعالى بيست حاجت از حوايش دنيا و بيست حاجت از حوايج آخرت او را برآورد.ششم:در اين ماه بسيار صلوات فرستد.هفتم:در هر روز شعبان در وقت زوال[وقت ظهر شرعى]و در شب نيمه آن اين‏ صلوات را كه از حضرت زين العابدين عليه السّلام روايت شده بخواند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ،
خدايا!بر محمّد و مخاندان محمد درود فرست،درخت نبوت،و جايگاه رسالت،و محل آمد و شد فرشتگان، و معدن دانش،و خانواده وحى،خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،كشتى روان‏ در اقيانوسهاى عميق،هركه به آن توسّل جويد ايمنى يابد،و هركه آن را رها كند غرق شود،پيش افتاده از آنها از دين خارج است و عقب مانده‏ از آنان نابود اس،و همراه آنان ملحق به حق است.خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،پناهگاه‏ محكم،و فريادرس بيچارگان درمانده،و پناه گريختگان،و دستاويز استوار براى چنگ‏اندازان،خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،درودى كه براى آنان موجب خشنودى،و براى ما مايه اداكردن و بجا آوردن حق‏ محمّد و خاندان محمّد باشد،به حول و نيرويت اى پروردگار جهانيان.خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن پاكان‏ و نيكان و خوبان،كه حقوقشان را بر همه واجب كردى،و پيروى و و لايتشان را بر همگان فرض نمودى.خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و دلم را با طاعتت آباد كن،و به نافرمانى از خود رسوايم مساز،و هميارى با آن‏كه رزقت را بر او تنگ گرفتى،
بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيَيْتَنِي تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ‏] يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعا لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعا مُشَفَّعا وَ طَرِيقا إِلَيْكَ مَهْيَعا وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعا حَتَّى أَلْقَاكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِيا وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ
به مده آنچه از فضلت بر من وسعت دادى،و از عدلت‏ بر من گستردى،و مرا در سايه رحمتت زنده داشتى روزى من فرما،اين است ماه پيامبرت،آن سرور فرستادگان، شعبانى كه آن را به رحمت و رضوانت پوشاندى،ماهى كه رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش باد)در روزه‏دارى و بپادارى عبادت در شبها و روزهايش،تا هنگام مرگ،با تمام توان كوشش‏ مى‏كرد،تنها براى فروتنى د ربرابرت و گرامى داشت ماه شعبان،خدايا!ما را در اين ماه به پيروى از روشش،و رسيدن‏ به شفاعتش يارى فرما،خدايا!او را برا من شيعى با شفاعت پذيرفته،و راهى روشن به سويت قرار ده،و ما را پيرو او گردان،تا آنگاه كه تو را در قيامت ديدار كنم،درحالى‏كه از من خشنو باشى،و از گناهانم چشم‏پوشى،و رحمت و رضوانت‏ را بر من واجب نموده و مرا در بهشت و جايگاه خوبان درآورده باشى.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

درخت زقّوم چه درختی است؟
ارسال شده در 24 بهمن 1392 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


درخت زقّوم چه درختی است؟

سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود .


جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


بهانه ای برای کمک نکردن
در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به  جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم)[2] و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].


عهدی که با او بسته ایم
در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :

بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است [6] ممنوع است.


پیروان شیطان عاقل نیستند
در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)[7] و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود ، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست.

در آیه 130 بقره، قرآن کریم کسانی که از عبادت و بندگی خدا رویگردان شدند را سفیه می خواند: وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ: کسی جز افرادی که خود را به سبک مغزی افکنده اند ، از آئین پاک ابراهیم روی گردان نخواهد شد.

با توجه به آن روایت و این آیه روشن می شود که چرا خداوند متعال در نهی پیروی از شیطان در آیه 62 سوره یس بعد از آنکه دلیل می آورد که او افراد زیادی از شما را گمراه کرد (وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِیرًا) می فرماید: پس چرا عقلتان را به کار نمی گیرید؟ (أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ)

که این آیه نیز هم سو با مطالب گذشته، پیروی از شیطان را کاری غیر عاقلانه خوانده، برای همین کسانی که از وسوسه های او پیروی می کنند را به تعقل و به کارگیری از نعمت عقل دعوت می نماید.


شجره زقوم چه درختی است؟
سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود که می فرماید: آیا این نعمت‌های جاویدان و لذت بخش که بهشتیان را با آن پذیرایی می کنند ، بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم؟! (أَذَلِكَ خَیْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ)

«شجره» همیشه به معنی درخت نیست گاه به معنی گیاه نیز می آید و قرائن نشان می دهد که منظور از آن در اینجا، گیاه است. [8] اما «زقوم»؛

در کتاب لسان العرب آمده است: این ماده در اصل به معنی بلعیدن است. سپس می افزاید : هنگامی که این آیه نازل شد ابوجهل گفت: چنین درختی در سرزمین ما نمی روید؛ چه کسی از شما معنی زقوم را می داند؟

در آنجا مردی بود از آفریقا؛ او گفت: زقوم در زبان ما آفریقائیان به معنی «كره و خرما» است. ابوجهل برای تمسخر صدا زد: کنیز! مقداری خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم! آنها می خوردند و مسخره می کردند و می گفتند: محمد صلی الله علیه وآله در آخرت، ما را به اینها می ترساند! قرآن نازل شد و پاسخ دندان شکنی به آن‌ها داد [9] که در آیات بعد می‌خوانیم.

در آیات بعد، قرآن کریم به برخی ویژگی‌های این گیاه می پردازد که آن‌ها مایه عذاب و رنج بودن آن برای ظالمان است (إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ).

سپس می‌افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید (إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) و بعد می فرماید: شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است (طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُۆُوسُ الشَّیَاطِینِ).

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی.


برای همین در عکس‌هایی که مردم برای فرشتگان می کشند زیباترین چهره ها را ترسیم می کنند و برای شیاطین و دیوان بدترین چهره ها را، در حالی که نه فرشته را دیده اند و نه دیو را.


در تعبیرات روزمره نیز بسیار دیده می شود که می گویند: فلان کس مانند جن است؛ یا قیافه اش مثل دیو است! این‌ها همه تشبیهاتی است بر اساس تصورات ذهنی انسان‌ها از مفاهیم مختلف که ادبیات قرآن هم در بیش‌تر موارد منطبق با همین ادبیات عامیانه است. [10]

آخرین نکته ای که در این آیات درباره گیاه زقوم بیان شده است پرشدن شکم ظالمان مغرور از آن است (فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِۆُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ).

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

نرجس خاتون
ارسال شده در 14 بهمن 1392 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

چگونه نوه مسیحى قیصر روم ، مادر امام زمان شد؟
(نرجس خاتون) مادر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) یکى از ملکه هاى وجاهت وزیبایى است که از نسل حواریون عیسى بن مریم بوده است. قدرت الهى آن بانوى مکرمه را براى همسرى حضرت عسکرى (علیه السلام) از روم به سامرا فرستاده تا گوهر تابناک وجود مهدویت در آن رحم پاک پرورش یابد.
نرجس خاتون که نام دیگر او ملیکا بود، نوه قیصر روم و از خاندان شمعون، وصى بلا فصل حضرت مسیح است.

اما ماجرا از این قرار است که:
بشر بن سلیمان برده فروش، از فرزندان ابو ایوب انصارى و از شیعیان با اخلاص حضرت امام هادى وامام حسن عسکرى بود و در سامره افتخار همسایگرى حضرت عسکرى را داشت. او گفت که روزى کافور – یکى از خدمتگزاران امام هادى (علیه السلام) – به خانه ام آمد وگفت: امام با شما کار دارد، وقتى من به خدمت حضرت رسیدم، چنین فرمود: اى بشر تو از اولاد انصار هستى که در زمان ورود حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) به یارى آن جناب به پا خاستند، ودوستى شما نسبت به ما اهل بیت مسلم است، بنابراین به شما اطمینان زیادى دارم ومى خواهم به تو افتخارى بدهم. رازى را با تو در میان مى گذارم که نزدت محفوظ بماند.

سپس نامه پاکیزه اى به خط وزبان رومى مرقوم فرموده وسر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرد، وکیسه زردى که در آن ۲۲۵ اشرفى بود بیرون آورد وفرمود: این کیسه را بگیر وبه بغداد برو، وصبح فلان روز سر پل فرات مى روى، در این حال کشتى مى آید، در آن اسیران زیادى خواهى دید که بیشتر آنان مشتریان فرستادگان اشراف بنى عباس خواهند بود وکمى از جوانان عرب هستند.

در چنین وقتى متوجه شخصى به نام عمر بن زید برده فروش باش که کنیزى با چنین وصفى خواهى دید که خود را از دسترس مشتریان حفظ مى کند. در این حال صداى ناله اى به زبان رومى از پس پرده رقیق ونازکى خواهى شنید که بر هتک احترام خود مى نالد.

بشر بن سلیمان گوید: من به فرموده حضرت امام على النقى عمل کردم وبه همانجا رفتم وآنچه امام فرموده بود من دیدم ونامه را به آن کنیزک دادم، چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گریه کرد ونگاه (به عمر بن زید) کرد وگفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، وقسم یاد نمود که در غیر این صورت خودم را هلاک خواهم کرد.

من در تعیین قیمت با فروشنده گفتگوى زیادى کردم تا به همان مبلغى که امام داده بود راضى شد، من هم پول را تسلیم کردم وبا کنیزک که خندان وشادان بود به محلى که قبلا در بغداد تهیه کرده بودم، در آمدیم. پس از ورود، دیدم نامه را با کمال بى قرارى از جیب خود درآورد وبوسید وروى دیدگان ومژگان خود نهاد وبر بدن وصورت خود مالید.

گفتم: خیلى شگفت است که شما نامه اى را مى بوسى که نویسنده آن را نمى شناسى. گفت: آنچه مى گویم بشنو، تا علت آن را دریابى: من ملکه دختر یشوعا، پسر قیصر روم هستم، مادرم از فرزندان حواریین است واز نظر نسب، نسبت به حضرت عیسى دارم، بگذار داستان عجیب خودم را برایت نقل کنم.

جد من قیصر میخواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادرزاده اش تزویج کند. سیصد نفر از رهبانان وقسیسین نصارى از دودمان حواریین عیسى بن مریم وهفتصد نفر از رجال واشراف وچهار هزار نفر از امرا وفرماندهان وسران لشگر وبزرگان مملکت را جمع نمود، آنگاه تختى آراسته به انواع جواهرات را روى چهل پایه نصب کرد، وقتى که پسر برادرش را روى آن نشانید صلیبها را بیرون آورد واسقفها پیش روى او قرار گرفتند وانجیلها را گشودند، ناگهان صلیبها از بلندى روى زمین ریخت وپایه هاى تخت درهم شکست.

پسرعمویم با حالت بیهوشى از بالاى تخت بر روى زمین درافتاده ورنگ صورت اسقفها دگرگون گشت وبه شدت لرزید. بزرگ اسقفها چون چنین دید، به جدم گفت: پادشاها! ما را از مشاهدى این اوضاع منحوس، که علامت بزرگى مربوط به زوال دین مسیح ومذهب پادشاهى است، معاف بدار.

جدم در حالى که اوضاع را به فال بد گرفت، به اسقفها دستور داد تا پایه هاى تخت را استوار کنند ودوباره صلیبها را برافرازند وگفت: پسر بدبخت برادرم را بیاورید تا هر طور هست این دختر را به وى تزویج نمایم تا شاید که این وصلت مبارک، نحوست آن از بین برود. وقتى که دستور ثانوى او را عمل کردند، هر چه که در دفعه اول دیده بودند تجدید شد، مردم پراکنده گشتند وجدم با حالت اندوه به حرمسرا رفت وپرده‌ها بیفتاد.



همان شب در عالم خواب دیدم مثل اینکه حضرت عیسى وشمعون وصى او وگروهى از حواریین در قصر جدم قیصر اجتماع کرده اند ودر جاى تخت منبرى که نور از آن مى درخشید قرار داد.

طولى نکشید که (محمد) (صلى الله علیه وآله وسلم) پیغمبر خاتم وداماد وجانشین او وجمعى از فرزندان او وارد قصر شدند.
حضرت عیسى به استقبال شتافت وبا حضرت (محمد) معانقه کرد وحضرت فرمود: یا روح الله! من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام، ودر این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (علیه السلام) نمود، حضرت عیسى نگاهى به شمعون کرده وگفت: شرافت به سوى تو روى آورده است، با این وصلت با میمنت موافقت کن، او هم گفت: موافقم.

آنگاه دید که حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) بالاى منبر رفت وخطبه اى بیان فرمود ومرا براى فرزندش تزویج کرد، سپس حضرت عیسى وحواریون را گواه گرفت، وقتى که از خواب بیدار شدم از ترس جان خود، خواب را براى پدرم وجدم نقل نکردم وپیوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته وپوشیده مى داشتم.

از آن شب به بعد قلبم از فرط محبت به امام عسکرى (علیه السلام) موج مى زند تا به جایى که از خوراک بازماندم، وکم کم رنجور ولاغر شدم، وبه شدت بیمار گردیدم. جدم تمام پزشکان را احضار کرد وهمه از مداواى من عاجز گردیدند، وقتى از مداوا مایوس شدند جدم گفت: اى نور دیده! شما هر خواهشى دارى به من بگو تا حاجتت را برآورم.

گفتم: پدر جان! اگر در به روى اسیران مسلمین بگشایى وقید وبند از آنان بردارى واز زندان آزاد گردانى امید است که عیسى ومادرش مرا شفا دهند.
پدرم درخواست مرا پذیرفت ومن نیز به ظاهر اظهار شفا وبهبودى کردم وکمى غذا خوردم، پدرم خیلى خوشحال شد واز آن روز به بعد، نسبت به اسیران مسلمین احترام شدید انجام مى داد. در حدود چهارده شب از این ماجرا گذشت.

باز در خواب دیدم که دختر پیغمبر اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به همراهى حضرت مریم وحوریان بهشتى به عیادت من آمدند، حضرت مریم به من توجه کرد وفرمود: این بانوى بانوان جهان، ومادر شوهر تو است.

من فورى دامن مبارک حضرت زهرا را گرفتم وبسیار گریستم واز این که امام حسن عسکرى (علیه السلام) به دیدن من نیامده خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شکایت کردم، فرمود: او به عیادت تو نخواهد آمد، زیرا تو به خداوند متعال مشرکى ودر مذهب نصارا زندگى مى کنى، اگر مى خواهى خداوند وعیسى ومریم از تو خشنود باشند ومیل دارى فرزندم به دیدنت بیاید، شهادت به یگانگى خداوند ونبوت پدرم که خاتم الانبیا است بده، من هم حسب الامر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آنچه فرموده بود گفتم، حضرت مرا در آغوش گرفت واین باعث بر بهبودى من شد، آنگاه فرمود: اکنون به انتظار فرزندم حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) باش که او را به نزدت خواهم فرستاد.

وقتى از خواب بیدار شدم، شوق زیادى در تمام اعماق وجودم راه یافت ومشتاق ملاقات آن حضرت بودم تا اینکه شب بعد امام را در خواب دیدم، در حالى که از گذشته شکوه مى نمودم، گفتم: اى محبوبم، من که خود را در راه محبت تو تلف کردم، فرمود: نیامدن من علتى جز مذهب تو نداشت، ولى حالا که اسلام آورده اى، هر شب به دیدنت مى آیم تا آنکه کم کم وصال واقعى پیش آید، از آن شب تا حال پیوسته در عالم خواب خدمت آن حضرت بودم.

(بشر بن سلیمان) پرسید چگونه در میان اسیران افتادى؟
گفت: در یکى از شبها در عالم خواب حضرت عسکرى را دیدم فرمود: فلان روز جدت قیصر، لشگرى به جنگ مسلمانان مى فرستد، تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى.

من به فرموده حضرت عمل کردم، وپیش قراولان اسلام با خبر شدند وما را اسیر گرفتند وکار من به اینجا کشید که دیدى، ولى تا به حال به کسى نگفتم که نوه پادشاه روم هستم. تا اینکه پیرمردى که در تقسیم غنایم جنگى سهم او شده بودم، نامم را پرسید، من اظهار نکردم وگفتم: نرجس. گفت: نام کنیزان؟

(بشر) گفت چه بسیار جاى تعجب است که تو رومى هستى وزبانت عربى است؟
گفتم: جدم در تربیت من جهدى بلیغ وسعى بسیارى داشت، وزنى را که چندین زبان مى دانست، براى من تهیه کرده بود واز صبح وشام نزد من مى آمد وزبان عربى به من مى آموخت، روى همین اصل است که مى توانم عربى حرف بزنم.

(بشر) مى گوید: وقتى او را به سامره خدمت امام على النقى (علیه السلام) بردم، حضرت از وى پرسید: عزت اسلام وذلت نصارى وشرف خاندان پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را چگونه دیدى؟

گفت: در موردى که شما از من داناترید چه بگویم. فرمود: مى خواهم ده هزار دینار ویا مژده مسرت انگیزى به تو بدهم، کدام یک را انتخاب مى کنى؟ عرض کرد: فرزندى به من بدهید، فرمود: تو را مژده به فرزندى مى دهم که شرق وغرب عالم را مالک مى شود وجهان را پر از عدل وداد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد.

عرض کرد: این فرزند از چه شوهرى خواهد بود؟ فرمود: از آن کس که پیغمبر اسلام در فلان شب در فلان ماه وفلان سال رومى تو را براى او خواستگارى نمود، در آن عیسى بن مریم و وصى او تو را به چه کسى تزویج کردند؟

گفت: به فرزند دلبند شما، فرمود او را مى شناسى؟ عرض کرد: از شبى که به دست حضرت فاطمه (علیها السلام) اسلام آوردم، دیگر شبى نبود که او به دیدن من نیامده باشد.

آنگاه حضرت امام على النقى (علیه السلام) به (کافور) خادم فرمود: خواهرم حکیمه را بگو نزد من بیاید، وقتى که آن بانوى محترم آمد فرمود: خواهرم این همان زنى است که گفته بودم، حکیمه خاتون آن بانو را مدتى در آغوش خود گرفت واز دیدارش شادمان گردید، آنگاه حضرت فرمود: اى عمه او را به خانه خود ببر و فرایض مذهبى و اعمال مستحبه را به وى یاد بده که او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد (علیه السلام) است.
منابع: کتاب غیبت، شیخ طوسى، ص ۱۲۴ – کشف الحق، خاتون آباى، ص ۳۴.

There are 3 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

  • 1
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71

آخرین مطالب

  • امام علی و روز پدر
  • ولادت امام علی
  • پدر
  • روز پدر
  • فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
  • روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...
  • اربعین حسینی
  • گرمازدگی
  • ناخن گرفتن و رفع فقر
  • ماه صفر

آخرین نظرات

  •  
    • شمیم یاس
    در گرمازدگی
  • جواهری عتیق  
    • https://atigh.jewelry/product-category/rosary/>
    در گرمازدگی
  • سروش رضائی  
    • https://atigh.jewelry/product-category/rosary/>
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  • یاعلی  
    • http://agoodfriendofgod.blogfa.com/>
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  •  
    • شمیم یاس
    در بهترین تکیه گاه دختر
  •  
    • سلام
    در بهترین تکیه گاه دختر
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  • محبوبه رحیمی  
    • بصیرت سرا
    • وبلاگ من
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  •  
    • شمیم یاس
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  •  
    • شمیم یاس
    در مادر شیعه در کلام معصومین علیه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در تفسیر ایه ۳ سوره انسان

Recent photos

امام علی و روز پدرامام علی و روز پدرامام علی و روز پدر
ولادت امام علیولادت امام علیولادت امام علی
ولادت امام علیپدرروز پدر

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 33
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 70
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

آیتم ها

  • امام علی و روز پدر
  • ولادت امام علی
  • پدر
  • روز پدر
  • فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
  • روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...
  • اربعین حسینی
  • گرمازدگی
  • ناخن گرفتن و رفع فقر
  • ماه صفر

عکس های اخیر

امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
نویسنده : لیلا رستمی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و سطح 3رشته تفسیر و علوم قران استاد حوزه علمیه زینبیه ایوان پست الکترونیکی: L.rostami61@yahoo.com
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

Random photo

۶ آیه از قرآن در مورد حجاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

عکس های اخیر

امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

جستجو

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان