شمیم یاس

|خانه|تماس |ورود|امام علی و روز پدر|ولادت امام علی|پدر|روز پدر|فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام|روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...|اربعین حسینی|گرمازدگی|ناخن گرفتن و رفع فقر|ماه صفر
ثواب گفتن ذکر «سبحان الله»
ارسال شده در 22 مرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» چیست؟ یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق. ذكر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد. یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است: 1. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1] 2. مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[2] 3. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3] 4. امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى‏کارد».[4] 5. یونس بن یعقوب نقل مى‏کند که به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6] پاداش گوینده سبحان الله امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (علیه السلام) روایت مى كند: نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ مسائلى كه مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه كه بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او كرامت كند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است كه بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله كه قطع نمى گردد و آیه كریمه (احزاب ، 44): درود بهشتیان در روزى كه به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.(7) پاداش در بهشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس كه سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایى براى وى در بهشت كاشته مى شود.(8) ترازوى اعمال امیرالمۆمنین على(علیه‌السلام) مى‌فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر كرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مى‌سازد و الله اكبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر مى‌كند.(9) ذكر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذكر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى كنم و به ستایش و حمد تو مشغولم ، از تو آمرزش‍ مى طلبم و توبه مى كنم .(10) پی نوشت ها: [1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق. [3]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، مۆسسة آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق. [4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق. [5]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21. [6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12. [7]تفسیر المیزان ، ج 10، ص 17. [8]- كنز العمال ، ج 1، ص 459. [9]- مكارم الاخلاق ، ص 309. [10]- صحیح مسلم ، ج 1، ص 351.

یک نظر روی این مطلب فرستاده شده اما شما باید عضو سامانه باشید تا بتوانید نظرات را ببینید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

مناسبتهای ماه شوال المكرم
ارسال شده در 22 مرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


مناسبتهای ماه شوال المكرم

ماه شوال شامل رحلت بزرگاى و وقوع جنگهايى است كما اينكه چند نفر از بزرگترين دشمنان اهل بيت (عليهم السلام ) نيز در آن به درك واصل شده اند روزهاى 1،3،4،5،6،8،14،15،17،25 را كه شامل اين وقايع هستند مرور خواهيم كرد.

عيد فطر اولين روز اين ماه و روز جشن روزه دارى است .

شهادت امام صادق (عليه السلام )، حضرت حمزه (عليه السلام )، وفات اباصلت هروى و حضرت عبد العظيم (عليه السلام ) روزهاى غم در اين ماه اند؛ كه ويرانى قبور ائمه بقيع (عليهم السلام ) نيز بر اين مصيبتها افزوده است .

مرگ عمرو بن عاص ، قتل متوكل و مرگ عبد الملك بن مروان شيرين ترين روزهاى اين ماه اند كه دشمنان اهل بيت (عليهم السلام ) در آن به درك واصل شده اند.

از وقايع جنگى اين ماه جنگ خندق ، حنين ، قرقره الكدر، حمراء الاسد، بنى قينقاع و حركت به سوى جنگ صفين را مى توان نام برد، و ورود حضرت مسلم (عليه السلام ) به كوفه نيز از همين قبيل به شمار مى آيد.

رد الشمس براى امير المؤ منين (عليه السلام ) و توقيع امام زمان (عليه السلام ) براى حسين بن روح وقايع مهم ديگرى هستند كه در اين ماه رخ داده اند.

1 شوال

1. عيد فطر

اول ماه شوال روز عيد فطر است . قبل از نماز عيد خوردن مقدارى از تربت سيد الشهدا (عليه السلام ) و نيز زيارت آن حضرت مستحب است (665).

2. مرگ عمروبن عاص

در سال 41 ه‍ عمرو بن عاص خبيث در سن 90 سالگى به درك واصل شد(666). مادر او نابغه كنيزى بود كه عبد الله بن جذعان او را خريد و آزادش كرد. او به كار خلاف روى آورد، و چون قيمتش نسبت به ساير زنان خلافكار ارزانتر بود مراجعه كنند بسيار داشت . لذا آبروى عبد الله بن جذعان را برده بود. از جمله در طهر واحد، ابولهب و اميه بن خلف و هشام بن مغيره و ابوسفيان و عاص بن وائل با او زنا كردند و عمروعاص به وجود آمد.

هنگامى كه وضع حمل كرد هر يك از آنان مدعى او شدند. آخر الامر قضاوت را بر عهده خود نابغه گذاشتند، و او هم عاص را انتخاب كرد. به او گفتند: چرا عاص را انتخاب كردى با اينكه بچه به ابوسفيان شبيه تر است ؟ گفت : ابو سفيان بخيل است و عاص بهتر نفقه مى دهد! اين عاص ملعون كسى بود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را ((ابتر)) خطاب كرد و خاطر شريف حضرت مكدر نمود، تا آنكه سوره مباركه كوثر نازل شد(667).

با اين نسب و نژاد تعجبى ندارد كه او دشمن پيامبر و على بن ابى طالب (عليهم السلام ) باشد، و عمرى با معاويه خون به دل امير المؤ منين (عليه السلام ) كنند. واقعه صفين و قرآن بر سر نيزه كردن و شهادت مالك اشتر و واقعه حكمين و كارهاى ديگر آن ملعون روشن است .

او در وقت مرگ مى گفت : چنان است كه كوه رضوى را بر گردن من نهاده اند و درون پر از خار است و مرا از سوراخ سوزنى بيرون مى كنند!

3. جنگ قرقره الكدر

در اين روز در سال 2 هه جنگ قرقره الكدر به وقع پيوست (668). اين نام مربوط به آبى متعلق به بنى سليم در سه منزلى مدينه است . سبب اين جنگ آن شد كه به سمع مبارك پيامبر (صلى الله عليه و آله ) رسانده بودند كه جمعى از بنى سليم و بنى غطفان در قرقره الكدر اجتماع كرده اند تا به مدينه شبيخون بزنند. لذا آن حضرت پرچم اسلام را به دست امير المؤ منين (عليه السلام ) دادند و حضرت را با دويست نفر به آنجا فرستادند. هنگامى كه امير المؤ منين (عليه السلام ) به آنجا رسيدند ديدند كه آن جماعت از آنجا گريخته اند و تا آن حضرت آنجا بودند كسى برنگشت (669)

3 شوال

1. قتل متوكل

در سال 247 ه‍ در شب چهارشنبه متوكل عباسى ملعون ، به دستور فرزندش ‍ به قتل رسيد. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود(670).

متوكل بعد از واثق ، در سال 232 ه‍ به خلافت نشست . در ايام او لهو و لعب و طرب ، مخصوصا در مجلس او بسيار بود. او مردى خبيث السيره بود و چنانچه امير المؤ منين (عليه السلام ) فرموده بود، كافرترين آل عباس بود. عمرو بن فرج را والى مدينه و مكه كرد، و او به مردم دستور داده بود كه كسى به آل ابى طالب احسان نكند، و اگر كسى كوچكترين احسانى كند سخت عقوبت خواهد شد، به حدى كار بر علويين تنگ شده بود كه لباسهاى زنان علويه كهنه و پاره شده بود و پيراهن سالمى را براى نماز به نوبت مى پوشيدند، و نخ ريسى مى كردند، تا متوكل به درك واصل شد.

از اعمال زشت و پست متوكل اين بود كه هميشه و در همه جا امير المؤ منين (عليه السلام ) را به بدى ياد مى كرد، و به آن حضرت جسارت مى كرد. او 17 بار قبر مبارك حضرت سيد الشهداء (عليه السلام ) را خراب كرد، ولى دوباره بنا شد. متوكل در راه زيارت آن حضرت دست قطع مى كرد و زوار را مى كشت .

به خاطر جسارتهايى كه متوكل در مجلسى به امير المؤ منين (عليه السلام ) كرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم يا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامهاى خاص پدر را ماءمور كشتن وى كرد، و آنها در حالى كه متوكل مشغول شرب خمر بود، خويش را ريختند و به دركات جحيم شتافت .

در همان روزى كه متوكل به دستور پسرش منتصر كشته شد مردم با او در قصر معروف جعفرى بيعت كردند. منتصر مردى به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، و بر عكس پدر خود به آل ابى طالب احسان مى كرد و به هيچ وجه متعرض ايشان نمى گشت .

او زيارت امام حسين (عليه السلام ) را آزاد كرد و مانع احدى نشد، و دستور داد فدك را به اولاد امام حسن و امام حسين (عليهم السلام ) رد كنند، و اوقاف آل ابى طالب (عليه السلام ) را آزاد كرد و دستور داد كسى متعرض ‍ شيعيان على (عليه السلام ) نشود. همچنين براى علويين و علويات مدينه اموالى فرستاد تا در ميانشان تقسيم شود. او در روز 25 ربيع الاول سال 248 بيمار شد و در پنجم ربيع الثانى عصر در گذشت و مدت خلافتش 6 ماه بود. گفته شده كه او مسموم شد به زهرى كه در شاخ حجامت ريخت بودند(671).

4 شوال

1. جنگ حنين

در اين روز در سال 8 ه‍ بعد از 15 روز از فتح مكه ، غزوه حنين به وقوع پيوست (672).

تعداد لشكر اسلام 12 هزار نفر از مكه و ده هزار نفر از مدينه بودند. در اين جنگ چهار نفر شهيد شدند، و تعداد مقتولين از كفار را بيشتر از 300 نفر نوشته اند(673). يكى از موارد فرار ابوبكر و عمر در همين جنگ بوده است (674) تاريخ اين جنگ را ماه رمضان ، و 3 و 10 و 11 شوال هم نقل كرده اند(675).

5 شوال

1. حركت به سوى جنگ صفين

در سال 36 ه‍ در چنين روزى امير المؤ منين (عليه السلام ) براى رفتن به صفين آماده شدند؛ و ابو مسعود عقبه بن عامر انصارى را در كوفه جانشين خويش قرار دادند(676).

2. ورود حضرت مسلم (عليه السلام ) به كوفه

در سال 60 ه‍ در چنين روزى حضرت مسلم (عليه السلام ) وارد كوفه شدند(677). مردم كوفه به خدمتش شتافتند، و نامه امام حسين (عليه السلام ) را استماع كردند و هيجده هزار نفر با آن حضرت بيعت كردند. جناب مسلم (عليه السلام ) نامه اى به امام حسين (عليه السلام ) نوشت و بيعت كوفيان را اطلاع داد، و تشريف فرمايى آن جناب را به كوفه خواستار شد.

6 شوال

1. توقيع براى حسين بن روح

روز يكشنبه سال 305 ه‍ اولين توقيع امام عصر (عليه السلام ) در دوران غيبت صغرى ، براى جناب حسين بن روح (رحمه الله ) صادر شد(678).

8 شوال

1. ويرانى قبور ائمه بقيع (عليهم السلام )

در اين روز در سال 1344 ه‍ قبور ائمه بقيع (عليهم السلام ) و نيز قبر حضرت حمزه در احد به دست و هابيون تخريب شد(679).

علت و انگيزه تخريب اين قبور مطهر در كتب مختلفى كه بر رد عقائد ضاله و هابيت تاءليف شده ، بيان گرديده است .

آنان اضافى بر قبور مطهر ائمه معصومين (عليهم السلام )، ديگر قبور را هم تخريب نمودند كه عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (عليهم السلام ) قبر مطهر فاطمه بنت اسد (عليها السلام ) مادر امير المؤ منين (عليه السلام )، قبر مطهر حضرت ام البنين (عليها السلام )، قبر ابراهيم پسر پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر اسماعيل فرزند حضرت صادق (عليه السلام )، قبر دختران پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر حليمه سعديه مرضعه پيامبر (صلى الله عليه و آله )، و قبور شهداى زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله ).

وهابيان در سال 1343 در مكه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب ، ابى طالب ، خديجه ، و زادگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و فاطمه زهرا (عليها السلام ) را با خاك يكسان كردند. در جده نيز قبر حوا و ديگر قبور را تخريب كردند.

در مدينه منور نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شريف را تخريب نكردند. در شوال 1343 با تخريب قبور مطهر ائمه بقيع (عليهم السلام ) اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهر را به يغما بردند.

قبر حضرت حمزه (عليه السلام ) و شهداى احد را با خاك يكسان كردند، و گنبد و مرقد حضرت عبد الله و آمنه پدر و مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر اسماعيل پسر حضرت صادق (عليه السلام ) و ديگر قبور را هم خراب كردند.

در همان سال به كربلاى معلى حمله كردند، و ضريح مطهر را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهر را كه اكثرا از هداياى سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود، غارت كردند و قريب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را كشتند. سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند(680).

2. جنگ حمراء الاسد(681)

در اين روز در سال 3 ه‍ جنگ حمراء الاسد اتفاق افتاد. ((حمراء الاسد)) نام مكانى در اطراف مدينه است .

بعد از جنگ احد(682) و آمدن مسلمانان به مدينه ، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) براى آنكه مبادا قريش مراجعت كنند و به مدينه حمله نمايند امر نمود تا بلال ندا دهد. امر خداوند متعال است كه بايد آنان كه در احد حاضر بوده اند و جراحت ديده اند به تعقيب دشمن بروند. اصحاب كار معالجه را رها كردند و لباس رزم پوشيدند.

امير المؤ منين (عليه السلام ) هم با اينكه بيشتر از 80 جراحت برداشته بود و بعضى آنقدر عميق بود كه فتيله داخل آن قرار داده مى شد، لباس رزم پوشيدند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در حاليكه به او نگاه مى كرد و مى گريست پرچم را به آن حضرت داد و مسلمين حركت كردند.

بعد از تعقيب و تاخت بر كفار، مسلمانان سه روز در حمراء الاسد ماندند و آنگاه به مدينه مراجعت كردند(683).

14 شوال

1. مرگ عبد الملك بن مروان

در سال 86 ه‍ عبد الملك بن مروان سفاك بخيل ، در دمشق به هلاكت رسيد(684)، و بعضى 15 شوال را ذكر كرده اند(685). اين در حالى بو كه 21 سال و 6 ماه خلافت را غصب كرده بود. او پيش از سلطنت پيوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن مى نمود و او را حمامه المسجد مى گفتند! وقتى خبر سلطنت به او رسيد قرآن را بر نهاد و گفت : ((سلام عليك هذا فراق بينى و بينك )): ((خداحافظ، اين آغاز جدايى بين من و توست ))!!

بيمارى او كه سخت شد طبيب گفت : اگر آب بخورد مى ميرد. ولى تشنگى بر او غالب شد و از پسرش وليد آب طلبيد. او گفت : اگر آب بياشامى خواهى مرد! عبد الملك به دخترش التماس كرد كه آب بدهد، اما وليد پسرش مانع شد. عبد الملك گفت : بگذار به من آب بدهند، و گرنه تو را از وليعهدى خلع مى كنم ، وليد اجازه داد و عبد الملك آب خورد و مرد.

از بزرگترين جنايات او به شهادت رساندن امام زين العابدين (عليه السلام ) و مسلط كردن حجاج ثقفى بر شيعيان امير المؤ منين (عليه السلام ) بود(686).

15 شوال

1. جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )

در سال 3 ه‍ در روز جنگ احد، حضرت حمزه سيد الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند(687).

در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. كفار 3000 نفر بودند و 2000 نفر و 4000 نفر و 5000 نفر هم گفته اند. تعداد كشته هاى كفار 22 يا 23 يا 28 نفر، و تعداد شهدا 70 نفر بود(688) در اين روز دندان و پيشانى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را شكستند(689).

فداكارى هاى امير المؤ منين (عليه السلام ) در احد

در اين روز بر اثر فداكاريها و شجاعتهايى كه امير المؤ منين (عليه السلام ) در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحتهاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند، و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: يا على ، آيا مى شنوى كه از آسمان تو را مدح مى كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى گويد: لا سيف الا ذوالفقار و لافتى الا على . امير المؤ منين (عليه السلام ) مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم (690).

در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنايم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمودند و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنايم شدند.

خالد بن وليد كه از سر دسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند

تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدت گرفت . جراحتهاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر (صلى الله عليه و آله ) رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمد كشته شده است ! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر (صلى الله عليه و آله ) محافظت مى كردند كه عبارت بودند از امير المؤ منين (عليه السلام ) و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود.

ابوبكر و عمر در جنگ احد

عمر بن خطاب مى گويد: در احد با پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بيعت كرده بوديم بر اينكه كسى فرار نكند، و هر كس از ما كه فرار كند ضال و گمراه است ، و هر كس از ما كشته شود شهيد است (691).

احمد بن حنبل مى گويد: ابوبكر و عمر در اين جنگ فرار كردند. هنگامى كه امير المؤ منين (عليه السلام ) در تعقيب فرارى ها بود، عمر در حالى كه اشك چشمانش را پاك مى كرد بر گشت و به امير المؤ منين (عليه السلام ) عرض ‍ كرد: مرا ببخشيد!! امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: ((آيا تو نبودى كه صدا زدى : محمد كشته شده است ، به دين قبلى خود برگرديد))؟!! عمر گفت : اين كلام را ابوبكر گفته است ! در اينجا بود كه اين آيه نازل شد: ان الذين تولوا منكم يوم التقى الجمعان انما استزلهم الشيطان (692).

امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: در جنگ احد امير المؤ منين (عليه السلام ) در حال دفاع از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بودند، و ديگر اصحاب فرار مى كردند. آن حضرت همچون شير غضبناك از قفاى گريختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسيد كه به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده اى ديگر به سرعت فرار مى كردند. حضرت فرياد بر آورد:اى جماعت ، بيعت شكستيد و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را تنها گذاشتيد و به سوى جهنم مى گريزيد؟

عمر بن خطاب مى گويد: على را ديدم با شمشير پهنى كه مرگ از آن مى چكيد و چشمهايش از خشم مانند دو قدح خون بود، يا مانند دو كاسه روغنى كه آتش در او افروخته باشند مى درخشيد، و فهميدم كه اگر به ما برسد به يك حمله ما را خواهد كشت . اين بود كه جلو رفتم و عرض كردم : ((يا ابا الحسن ، تو را به خدا سوگند مى دهم كه دست از ما بردارى ، كه عرب را عادت است كه گاهى مى گريزد و گاهى حمله مى كندم زمانى كه حمله مى كند تلافى گريختن را مى نمايد)). پس آن حضرت ما را رها كرد؛ و به خدا قسم چنان ترسى از آن حضرت در دل من افتاد كه تاكنون از دلم خارج نشده است (693).

در اين جنگ بر بدن مبارك امير المؤ منين (عليه السلام ) هنگام حمايت از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) 90 جراحت بر صورت ، سر، سينه ، شكم ، دست و پاى مبارك رسيد. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: ((يا محمد، به خدا قسم اين عمل على بن ابى طالب ، مواسات است )). پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((اين بدان جهت است كه من از اويم و او از من است . جبرئيل عرض كرد: و من از شما دو بزرگوارم (694))).

بانويى به نام نسيبه در جنگ احد

در اين روز يكى از كسانى كه جانفشانى كرد و فرار نكرد، بلكه مانع از فرار ديگران نيز شد، بانويى به نام نسيبه دختر كعب بن مازنيه بود و به او ام عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شركت داشتند. نسيبه مسك آبى به دوش داشت و سقايت لشكر اسلام را مى نمود. هنگامى كه موقعيت را چنان ديد كه مسلمين در حال فرار هستند، مشك را به كنارى انداخت و خود را پيش روى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سپر كرد، به گونه اى كه جراحات زيادى بر او وارد شد، كه مداواى يكى از آنها تا يك سال بعد ادامه داشت .

اين زن فداكار دست به شمشير برد، و چنان ضربه اى بر ابن حميه كه قصد كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت زد كه او فرار كرد. عبد الله فرزند نسيبه خواست فرار كند كه مانع او شد و او را تشويق به جنگ و دفاع پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمود و او قبول كرد. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به نسيبه فرمود: بارك الله عليك يا نسيبه . در اين حال پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ديد يكى از مهاجرين فرار مى كند در حاليكه سپرش را به پشتش ‍ بسته است . آن حضرت فرمودند: ((اى صاحب سپر، سپرت را بيانداز و خودت به جهنم برو)). سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: ((سپر او را بردار)). او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشركين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: ((مقام نسيبه از مقام فلان و فلان افضل است ، چه اينكه فرار كردند(695))).

شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )

در اين روز جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد.

آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696).

آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )).

او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و… آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت .

پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: يا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله … يا فاعل الخيرات ، كاشف الكربات …. امير المؤ منين و فاطمه زهرا (عليها السلام ) و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند(697). پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبود دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فورا خون جارى شد!

حضرت رضا (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((بهترين برادران من على (عليه السلام ) و بهترين عموهاى من حمزه است (698))).

2. رد الشمس

در اين روز بازگشت خورشيد براى امير المؤ منين (عليه السلام ) به وقوع پيوسته است (699). به قولى اين واقعه در 17 شوال بوده است (700).

لازم به يادآورى است كه رد شمس براى امير المؤ منين (عليه السلام ) دو بار اتفاق افتاده است : يكى در زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در نزديكى مسجد قبا، و ديگرى پس از رحلت آن حضرت در سرزمين بابل در نزديكى حله (701).

علامه امينى (رحمه الله ) به تفصيل احاديث رد الشمس را به طرق مختلف و همچنين كسانى را كه درباره رد الشمس كتاب تاءليف كرده اند در الغدير بيان فرموده است (702).

3. جنگ بنى قينقاع

در اين روز بعد از بيست ماه از هجرت نبوى غزوه بنى قينقاع واقع شد(703)، و بنابر قويل اين جنگ در صفر به وقوع پيوسته است .

4. وفات حضرت عبد العظيم (عليه السلام )

در سال 252 يا 255 ه‍ (704) حضرت ابوالقاسم عبد العظيم حسنى فرزند عبد الله بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهم السلام ) وفات يافته است (705). ايشان از مشاهير علما و از ثقات و فضلاى محدثين است كه در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از امام جواد و امام هادى (عليهم السلام ) روايت نقل كرده است (706). كتاب خطب امير المؤ منين (عليه السلام ) و كتاب اليوم و الليله از آثار آن بزرگوار است (707). جلالت و عظمت شاءن آن بزرگوار از عرضه عقايدش خدمت امام زمانش ‍ حضرت هادى (عليه السلام ) و تاءييد آن حضرت درباره آنها به وضوح پيداست .

ايشان به طور ناشناس وارد رى شد و از ترس بنى عباس در ساربانان در خانه يكى از شيعيان زندگى مى كرد(708). تا هنگام وفات كسى متوجه نشد آن بزرگوار كيست ، تا اينكه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته اى در لباس او يافتند كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر رى مشهور است .

پدر آن حضرت عبد الله مشهور به ((عبد الله قافه )) است . ((قافه )) نام مكانى بود كه جناب عبد الله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود.

همسر حضرت عبد العظيم ، خديجه دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهم السلام ) است (709). بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خديجه همسر حضرت عبد العظيم مى دانند(710).

دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت عبد العظيم (عليه السلام ) او را به عقد محمد بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهم السلام ) در آورده و ثمره اين ازدواج سه پسر به نامهاى عبد الله و حسن و احمد بود(711).

17 شوال

1. جنگ خندق

در اين روز در سال 5 ه‍ غزوه خندق (احزاب ) و كشته شدن عمرو بن عبدود به دست امير المؤ منين (عليه السلام ) به وقوع پيوست ، و اين جنگ در زمستان به وقوع پيوست (712). وقوع جنگ خندق را بعضى در 8 ذى القعده (713) و بعضى در 15 شوال گفته اند، و استبعادى ندارد كه شروع جنگ در 15 شوال باشد. همچنين به قولى غزوه خندق در سال 4 ه‍ اتفاق افتاده است (714).

در اين جنگ تعداد مسلمانان 3000 نفر و تعداد شهداى مسلمانان 6 نفر بود. تعداد كفار 10000 نفر بود ولى تعداد مقتولين كفار ذكر نشده است .

در اين جنگ مسلمانان داخل مدينه در اطراف شهر خندقى كندند. در اثناى اين كار منافقين جسارتها به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمودند و عمرو بن عبدود مبارز طلبيد ولى كسى جراءت نكرد. عمر بن خطاب از شجاعتهاى عمرو سخن گفت ، و در مردم ايجاد ترس كرد.

عبد الرحمن بن عوف گفت : ((اگر عمرو بر ما چيره شود همه ما را خواهد كشت . بهترين راه اين است كه محمد را دست بسته تحويل آنها دهيم ))!! در چنين شرايطى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: آيا دوستى هست كه شر اين دشمن را كفايت كند؟ آقا و مولايمان اسد الله الغالب على بن ابى طالب (عليه السلام ) فرمود: من به مبارزه او مى روم . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سكوت كردند، و تا سه بار اين كلام را فرمودند، و هر سه بار امير المؤ منين (عليه السلام ) براى مبارزه اعلام آمادگى نمودند.

آخر الاءمر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) اجازه فرمودند و امير المؤ منين (عليه السلام ) حركت كردند. در اين هنگام پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: برز الايمان كله الى الشرك كله .

بعد از آن كه عمرو بن عبدو اسلام اختيار نكرد و دست از جنگ بر نداشت ، امير المؤ منين (عليه السلام ) او را به يك ضربت از پا در آورد. در اين حال صداى تكبير مسلمين بلند شد و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: مبارزه على بن ابى طالب (عليه السلام ) در روز خندق از اعمال امت من تا روز قيامت افضل است (715).

2. وفات اباصلت هروى

در اين روز در سال 207 ه‍ ثقه جليل اباصلت عبد السلام بن صالح هروى كه اهل هرات بود پس از آزادى از زندان ماءمون از دنيا رفت (716).

اباصلت از اصحاب امام رضا (عليه السلام ) و از خواص شيعيان بود، و كتاب ((وفاه الرضا (عليه السلام ))) تاءليف اوست . در ايران دو قبر منسوب به آن بزرگوار است : يكى در بيرون شهر مشهد، و ديگرى در دروازه رى قم (717).

20 شوال

1. دستگيرى امام كاظم (عليه السلام )

در اين روز هارون ملعون به مسجد النبى (صلى الله عليه و آله ) به ظاهر براى زيارت و در حقيقت براى دستگير نمودن حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) آمد و آن حضرت را از مدينه به بغداد فرستاد(718).

25 شوال

1. شهادت امام صادق (عليه السلام )

امام صادق (عليه السلام ) در سال 148 ه‍ در چنين روزى وفات يافت (719). در شهادت حضرت نيمه رجب و نيمه شوال را هم گفته اند(720).

شهادت آن حضرت به سبب انگور زهر آلودى بود كه منصور به آن حضرت خورانيد(721). مدت امامت آن حضرت 34 سال و عمر شريفشان 65 سال بود.

دران امامت آن حضرت همزمان با هفت نفر از زمامداران غاصب بود كه عبارتند از: هشام بن عبد الملك ، وليد بن يزيد بن عبد الملك ، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان حمار از بنى اميه و سفاح و منصور دوانيقى از بنى عباس .

فرزندان آن حضرت هفت پسر و سه دخترند: حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام )، اسماعيل ، عبد الله ، محمد ديباج ، اسحاق ، على عريضى (على بن جعفر مدفون در قم ) عباس ،ام فروه ، اسماء فاطمه (722).

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

بدون موضوع
ارسال شده در 22 مرداد 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

بیایید چند ثانیه برای ظهور امام عصرہ  دعا کنیم

یک نظر روی این مطلب فرستاده شده اما شما باید عضو سامانه باشید تا بتوانید نظرات را ببینید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

اداب افطار
ارسال شده در 9 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


در ماه پر برکت رمضان، لحظات انسان ارزشمند است، در این ماه، هر لحظه انسان در آغوش پر لطف و رحمت خداوند است، به همین دلیل با رعایت نکاتی چند، می تواند بهره مندی خود را از این ایام خاص، بیشتر نماید.

هنگام افطار و لحظه باز کردن روزه، آن هم روزه ای که به امر پروردگار گرفته بودیم، یکی از قشنگترین لحظات محسوب می شود، و آداب فراوانی برای افطار آورده شده، که در اینجا به برخی از آنها اشاره می گردد.

1- مقدم داشتن نماز مغرب بر افطار.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: مستحب است، روزه دار اگر توانایی دارد، ابتداء، قبل از افطار نمازش را بخواند. (وسائل 10/150).

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر میل تو به افطار و غذا خوردن، تو را از نماز باز می دارد، ابتدا افطار کن، تا دور شود از تو وسوسه های نفس ملامت گر. (و هنگام نماز با فراغ بال و آرامش نماز بخوانی).

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: در ماه رمضان، ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن، مگر با گروهی باشی، که آنها منتظر افطارند. ( یعنی: اگر آنها ابتدا افطار می کنند، تو با آنها مخالفت نکن).

بر این اساس، استحباب خواندن نماز قبل از افطار، دو مورد استثنا دارد، طاقت و صبر نداشتن روزه دار، و وقتی گروهی منتظر ما باشند.

هر مۆمنی برادر مۆمن خود را شبی از ماه رمضان افطاری دهد، خداوند برای او پاداش آزاد کردن سی بنده مۆمن در راه خدا را، می نویسد و در برابر هر کدام، (مهمانان افطاری) دعایی مستجاب را نیز دارد

2- دعای هنگام افطار
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: هر کس هنگام افطارش، بگوید: اللهم لک صمنا بتوفیقک و علی رزقک افطرنا بامرک فتقبله منا و اغفر لنا انک انت الغفور الرحیم.

خداوند، آنچه را از نقص و زیان، بر روزه اش وارد ساخته، می بخشاید. (بحار الانوار 93/312).

دعاهای دیگری در این باب، در مفاتیح آمده است.

3- گفتن ذکر لا اله الا الله
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس روزه خود را با کلام صالح و عمل صالح به پایان رساند، خداوند، روزه او  را قبول می فرماید.

گفته شد: ای پسر رسول خدا، کلام صالح چیست؟ فرمود: شهادت به کلمه لا اله الا الله و عمل صالح خارج کردن فطریه از مال خویش است. (امالی صدوق 34)

4- افطار کردن با:
الف- خرما:
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: کسی که با خرمای حلال افطار کند، ثواب نماز وی، چهار صد برابر خواهد شد.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با اولین چیزی که افطار می فرمود، در زمانی که رطب یافت می شد، با رطب و در زمانی که خرما بود، با خرما. (محاسن / 531)

نقل شده پیامبر(صلی الله علیه و آله) با خرما افطار می نمود و هرگاه شکر نیز می‌یافت، با آن افطار می‌کردند و نقل شده پیامبر(صلی الله علیه وآله) با شیرینی افطار می‌کرد و اگر چیز شیرینی نمی‌یافت، با آب گرم افطار می‌کردند.

ب- آب:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: افطار کردن با آب، گناه قلب را می شوید.

جابر بن عبدالله گوید: شنیدم امام باقر(علیه السلام) می فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با دو سیاهی افطار می کرد، گفتم: رحمت خدا بر شما باد، آن دو چه بودند؟ فرمود: خرما و آب، کشمش (سیاه) و آب، و با همین دو چیز نیز سحری می خوردند.(وسائل 10 / 145)

به همین جهت آب گرم با شکر یا نبات، توصیه می شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: آب گرم کبد و معده انسان را پاک، و دهان را خوشبو می کند، دندانها و حدقه چشم را قوت می بخشد، دید چشم را زیاد و گناهان را می شوید، رگهای هیجان آور را تسکین می بخشد، و درد سر را از بین می برد. (مکارم الاخلاق 27).

ج- شیر:
انس بن مالک گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشیدنی داشت که با آن افطار می کرد و نوشیدنیی نیز برای سحر داشت و چه بسا این دو یکی بود، شیر و یا نان یماث (حل شده) . (مکارم الاخلاق 33)

5- خواندن سوره قدر هنگام افطار
امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود: هر کس سوره قدر را هنگام افطار و سحرش(قبل از افطار و قبل از خوردن سحری) بخواند، بین سحر و افطار (هنگام روز) ثواب کسی را دارد که، در راه خدا، در خون خود غوطه ور باشد. ( وسائل 10 / 149)

6- گفتن بسم الله و دعا کردن
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) از پدران بزرگوارش(علیهم السلام) نقل فرمود: برای روزه دار، هنگام افطارش، یک دعای مستجاب است. پس وقتی اولین لقمه را برداشتی، بگو: بسم الله یا واسع المغفره اغفر لی.

در جای دیگر می فرماید: هر کس موقع افطار کردن، بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند گناهان او را می آمرزد.

فضیلت افطاری دادن
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

هر مۆمنی برادر مۆمن خود را شبی از ماه رمضان افطاری دهد، خداوند برای او پاداش آزاد کردن سی بنده مۆمن در راه خدا را می نویسد و در برابر هر کدام، (مهمانان افطاری) دعایی مستجاب را نیز دارد.

افطاری دادن به مۆمنان، باعث بخشش گناهان، زیاد شدن روزی، آزاد کردن برده و خداوند، اجر روزه داران افطاری داده شده را، به او می دهد، بی آنکه از ثواب آنها کم کند.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

قیامت در چند قدمی ماست
ارسال شده در 9 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

سوره انبیاء آیه «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ». قیامت نزدیک شد … . چه اتفاقی افتاده است که بیانگر نزدیک‌تر شدن قیامت و باعث ترس و توجه بیشتر مردم به قیامت باشد؟ از روزی که این آیه نازل شده، صدها سال و ده‌ها نسل گذشته است، اما قیامت به وقوع نپیوسته است!)

نفرموده است که قیامت نزدیک شد [اگر چه این مفهوم را نیز می‌رساند]، و به فرض که مفهوم همین باشد، زمان نداده است و یا مدتی برای تعیین نزدیکی یا دوری بیان نداشته است که بگوییم: چند قرن گذشت، پس چرا نرسید؟

«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ»، یعنی: حساب به مردم نزدیک شد، نه این که مردم به آن نزدیک شدند. چرا که مردم طالب و خواهان نیستند و همچنان از آن غافل هستند (فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ)، اما «حساب» طالب مردم است و به آنان نزدیک می‌شود. مثل مرگ که در سوره جمعه می‌فرماید: «این مرگی که شما از آن فرار می‌کنید، او شما را ملاقات خواهد کرد».

دقت شود که اگر فرموده بود: «یوم الحساب» نزدیک شد و یا فرموده بود: «یقترب الساعة – قیامت نزدیک شد یا می‌شود»، منظور همان قیامت بود و خبر از نزدیک شدن آن می‌داد، اما در این آیه، مقصود متذکر نمودن مردم، به یادآوری اصل موضوع «حساب» است، لذا حق تعالی آنان را متذکر شد تا در زمان حیات، از حساب غافل نشوند. انسان با مردنش وارد عرصه حساب می‌شود، هر چند که قیامت هنوز برپا نشده است.

الف – مردم (جنس انسان)، گاهی نمی‌دانند؛ و انبیاء و اولیاء و دانشمندان به آنان تعلیم می‌دهند تا بدانند، اما گاهی می‌دانند، ولی به خاطر اشتغال و علاقه فراوان به امور دیگری، از آنچه می‌دانند غفلت می‌کنند و این اشتغال به یک امر و غفلت از امر دیگر، به حدی می‌شود که حتی اگر ذکر و یاد آن نیز به میان آید، از آن اعراض می‌کنند.

لذا در آیه هم به این غفلت از «حساب» اشاره نموده و هم به اعراض از آن؛ و در آیه بعد نیز تکمیل می‌نماید که هیچ حرف تازه‌ای که برای آنان علم باشد و یا هیچ تذکری که برای آنان یادآوری باشد، از جانب خدا برای آنان نیامد، مگر آن که آن را شنیدند، اما چون مشغول بازی بودند، غفلت و اعراض کردند. لذا می‌فرماید: هر عملی می‌کنند، حساب و نتیجه حساب، یعنی بازده عملشان به آنان نزدیک می‌شود، اما باز غافلند و اعراض می‌کنند.

ب – اتفاقات بسیاری رخ داد که نشان دهنده نزدیک شدن قیامت نیز بود؛ از جمله ختم نبوت. ختم نبوت یعنی اکمال و اتمام دین، یعنی شریعت نهایی برای همه مردم، یعنی کامل شدن ملزومات هدایت تا آخرالزمان، یعنی نزدیک شدن تحقق تمامی وعده‌های الهی و …؛ پس قیامت نیز نزدیک می‌شود. لذا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، دو انگشت خود را به هم چسبانده و فرمودند: «بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَة کهَاتَیْن» یعنی: من و قیامت مانند این دو انگشت با هم مبعوث شدیم – ولی آیه مذکور به زمان قیامت یا نزدیکی و دوری آن اشاره ندارد، بلکه به شرح حال مردم و تذکر به آنان تصریح می‌نماید که حساب و نتیجه اعمال به آنان نزدیک می‌شود، اما در بازی و غفلت و اعراض به سر می‌برند.

وَ هُمْ فى‏ غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ‏؛ و آنان از نزدیک شدن آن بى‏خبر و از آن رویگردانند.

آرى، این مردم نه در اندیشه نزدیک شدن هنگامه حسابرسى هستند و نه براى فرارسیدن آن مى‏اندیشند و آماده مى‏گردند، بلکه همچنان از اندیشه در مورد آن و آمادگى براى رویارویى با آن رویگردانند و سرباز مى‏زنند.

آیه شریفه نشانگر این واقعیت است و انسان را به این سو تشویق و ترغیب مى‏کند که خویشتن را براى رستاخیز و فرا رسیدن آن و حساب و حسابرسى آماده سازد.

فراموش کردن دادگاه عدل قیامت سر چشمه اصلى بدبختی هاى آدمى است، و در این صورت است که آدمی خود را در برابر قانون شکنى ها و مظالم آزاد مى بیند، و این گونه گرفتار مجازات ابدى می شود:

“فَذُوقُوا بِمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِینَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ “؛ سوره ی سجده، آیه ی 14، امروز شما عذاب را، به کیفر فراموشی ملاقات روز قیامت، بچشید؛ زیرا ما هم شما را از یاد بردیم تا عذاب همیشگی را به کیفر کردار زشتی که انجام دادید بچشید.

قرآن تأکید مى کند که حقیقت آخرت در حافظه انسان به طور فطرى منعکس است. آن سان که مى تواند با به کار بردن عقل و تصدیق رسالت پروردگارش از آن نتیجه گیرد ، ولى پرده هاى شهوات که بر روى قلبش افتاده است و افکار باطل او را به فراموشى مى اندازد.

از این رو امروز براى آخرت مهیا نمى شود بلکه همچنان در انحراف و عصیان مى ماند تا مستحق عذاب خدا شود.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

دعای مخصوص رمضان
ارسال شده در 9 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


دعاى روز اوّل:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّآئِمینَ، وَقِیامى فیهِ قیامَ

خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را نیز همانند

الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلـهَ

شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش اى معبود

الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ

جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران

روز دوم:

اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ

خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در این روز بخواندن آیات

ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان

روز سوم:

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ، وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ، وَاجْعَلْ لى نَصیباً

خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه کارى و مقرّر فرما برایم بهره اى

مِنْ کُلِّ خَیْر تُنْزِلُ فیهِ، بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاَْجْوَدینَ

از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندان

روز چهارم:

اَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِکَ، وَاَذِقْنى فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ، وَاَوْزِعْنى فیهِ

خدایا نیرو ده مرا در این ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شیرینى ذکرت و به من یاد ده در این ماه

لاَِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ، وَاحْفَظْنى فیهِ بِحِفْظِکَ وَسَتْرِکَ، یا اَبْصَرَ

طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواریت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بیناترین

النّاظِرینَ

بینایان

روز پنجم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، وَاجْعَلْنى فیهِ

خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن

مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ، وَاجْعَلنى فیهِ مِنْ اَوْلِیآئِکَ الْمُقَرَّبینَ،

از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم در این روز از اولیاى مقرب درگاهت

بِرَأْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

به مهرت اى مهربانترین مهربانان

روز ششم:

اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ

خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت

مَعْصِیَتِکَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ، وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ

خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت

سَخَطِکَ، بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ، یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ

بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان

روز هفتم:

اَللّـهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فیهِ

خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن

ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ

ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان

روز هشتم:

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاَْیْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْکِرامِ، بِطَوْلِکَ

خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت

یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ

اى پناه آرزومندان

روز نهم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ

خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت

الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ

وسیعت و راهنماییم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى

الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ

همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان

روز دهم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ

خدایا قرارم ده در این ماه از

الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفآئِزینَ لَدَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ

توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از

الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ، بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ

مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهایى جویندگان

روز یازدهم:

اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ، وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ

خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من

السَّخَطَ وَالنّیرانَ، بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ

خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان

روز دوازدهم:

اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنى

خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن

فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِکَ یا

در این روز به عدالت و انصاف و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى

عِصْمَةَ الْخآئِفینَ

نگهدارنده ترسندگان

روز سیزدهم:

أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،

خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات

وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ،

و شکیبایم کن بر مقدراتى که خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان

بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَساکین.

به کمک خودت اى روشنایى دیده مسکینان

روزچهاردهم:

اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً

خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف

لِلْبَلایا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ

بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

روز پانزدهم:

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَةَ الْخاشِعینَ، وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتینَ، بِاَمانِکَ یا اَمانَ

خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش

الْخآئِفینَ

ترسناکان

روز شانزدهم:

اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فیهِ

خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از

مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِیَّتِکَ یا اِلـهَ

رفاقت با اشرار و جایم ده در آن بوسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیّت خود اى معبود

الْعالَمینَ

جهانیان

روز هفدهم:

اَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فیهِ

خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى شایسته و برآور در آن

الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَالسُّؤالِ، یا عالِماً بِما

حاجات و آرزوهاى مرا اى کسى که نیازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه

فى صُدُورِ الْعالَمینَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینِ].(1)

بدانچه در دل مردم جهانیان است درود فرست بر محمّد و آل پاکش

روز هیجدهم:

اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ

خدایا آگاهم ساز در این ماه از برکات سحرهاى آن و نورانى کن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار

بِکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ

تمام اعضا و جوارحم را به پیروى کردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان

روز نوزدهم:

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ، وَلا

خدایا سرشار کن در این ماه بهره ام را از برکات آن و هموار ساز راهم را به سوى خیرات آن

تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ

و محرومم مساز از پذیرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقیقت آشکار

روز بیستم:

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنى فیهِ

خدایا بگشا در این ماه برویم درهاى بهشت را و ببند برویم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار

لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ

به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان

روزبیست و یکم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ

خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شیطان بر من باقى مگذار

سَبیلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقیلاً، یا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبینَ

و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جویندگان

روز بیست و دوم:

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فیهِ

خدایا باز کن برویم در این ماه درهاى فضلت را و برکاتت را در آن بر من نازل

بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ

فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن وسطهاى

جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ

بهشتت اى اجابت کننده دعاى درماندگان

روز بیست و سوم:

اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى

خدایا شستشویم ده در این ماه از گناهان و پاکم کن در آن از عیبها و آزمایش کن در آن دلم را به پرهیزکارى

الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ

دلها اى نادیده گیرنده لغزشهاى گنهکاران

روز بیست و چهارم:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ

خدایا از تو خواهم در این ماه

ما یُرْضیکَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمّا یُؤْذیکَ، وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ

آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم

وَلا اَعْصِیَکَ، یا جَوادَ السّآئِلینَ

و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران

روز بیست و پنجم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً

خدایا قرارم ده در این ماه دوستدار

لاَِوْلِیآئِکَ، وَمُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِیآئِکَ، یا عاصِمَ

دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیمبرانت اى نگهدارنده

قُلُوبِ النَّبِیّینَ

دلهاى پیمبران

روز بیست و ششم:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْیى فیهِ مَشْکُوراً، وَذَنْبى

خدایا قرار ده کوششم را در این ماه مورد سپاس و تقدیر و گناهم را

فیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فیهِ مَقْبُولاً، وَعَیْبى فیهِ مَسْتُوراً، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ

در آن آمرزیده و عملم را در آن پذیرفته و عیبم را در آن پوشید اى شنواترین شنوایان

روز بیست و هفتم:

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَیِّرْ اُمُورى فیهِ مِنَ

خدایا فضیلت شب قدر را در این ماه روزیم گردان و بگردان کارهایم را در آن از

الْعُسْرِ اِلَى الْیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذیرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، یا رَؤُفاً

سختى به آسانى و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم را بریز اى مهربان

بِعِبادِهِ الصّالِحینَ

به بندگان شایسته ات

روز بیست و هشتم:

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ،

خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل

وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ

و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر

الْوَسآئِلِ، یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّینَ

وسایل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان

روز بیست و نهم:

اَللّـهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ

خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى

التُّهَمَةِ، یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ

تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود

روز سى ام:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ

خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه

بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ

که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن

بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمیـنَ.

بوسیله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

تنها آرام کننده‌ی دل‌ها»
ارسال شده در 9 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

«تنها آرام کننده‌ی دل‌ها»

(هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد.

آیه 28 سوره رعد

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قَلُوبُهُم بذکرِ اللَّهِ أَلَا بذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

(هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد.

* یاد خدا تنها به ذکر زبانی نیست، اگر چه یکی از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات، خصوصاً در وقت گناه است.

یاد خداوند برکات بسیار دارد، از جمله:

الف: یاد نعمت‌های او، عامل شکر اوست.

ب: یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.

ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.

د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.

ه: یاد عظمت و بزرگی او، سبب خشیت در مقابل اوست.

و: یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاک‌دامنی است.

ز: یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.

ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکاری است.

* انسان، بی‌نهایت طلب است و کمال مطلق می‌خواهد، ولی چون هر چیزی غیر از خداوند محدود است و وجود عارضی دارد، دل را آرام نمی‌گرداند. در مقابل کسانی که با یاد خدا آرامش می‌یابند، عده‌ای هم به متاع قلیل دنیا راضی می‌شوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»

* نماز، ذکر الهی و مایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذکری» (طه، 14)، «الا بذکر اللَّه تطمئن»

نماز، ذکر الهی و مایه آرامش است.

* ممکن است معنای «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد که به واسطه ذکر و یادی که خدا از شما می‌کند، دل‌هایتان آرام می‌گیرد، یعنی اگر بدانیم خداوند ما را یاد می‌کند و ما در محضر او هستیم، دل‌هایمان آرامش می‌یابد. چنانکه حضرت نوح (علیه‌السلام) به واسطه کلام الهی «اصنع الفلک باعیننا» (هود، 37) آرام گرفت و امام حسین (علیه‌السلام) به هنگام شهادت علی اصغرش با عبارت «هیّن علیّ انّه به عین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعای عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین»

* نشانه انابه واقعی، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا …»

* ایمان بدون اطمینان قلبی، کامل و کارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»

* یاد خدا با زبان، کفایت نمی‌کند، اطمینان قلبی هم می‌خواهد. «تطمئن قلوبهم بذکر اللَّه»

* تنها یاد خدا، مایه‌ی آرامش دل می‌شود. «بذکر اللَّه تطمئن القلوب»

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

شعری تقدیم به امام زمان
ارسال شده در 8 تیر 1393 توسط ليلا رستمي در بدون موضوع

گل ظهور

غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است

فدای آن غم تلخت, چقدر شیرین است!

اگر چه نیست جفا، کار تو, نمی‌دانم

چرا مرام تو در ذره پروری این است؟

دلم ز دوری‌ات ای گل به سینه‌ام پژمرد

نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است

بیا بیا که ز یمن تو باغ می‌خندد

در انتظار رُخت, بی‌قرار نسرین است

بیا بیا که حضورت به گلشن دل‌ها

برای زخم گل داغدیده تسکین است

گل ظهور تو کی برگ و بار خواهد داد؟

در انتظار فرج خوشه‌های پروین است

بیا که فتنه به آفاق می‌کند بیداد

ببین که باد مخالف به پرچم دین است

همیشه منتظرت روی جاده می‌مانم

نگاه باور دل امتداد پرچین است

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

  • 1
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71

آخرین مطالب

  • امام علی و روز پدر
  • ولادت امام علی
  • پدر
  • روز پدر
  • فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
  • روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...
  • اربعین حسینی
  • گرمازدگی
  • ناخن گرفتن و رفع فقر
  • ماه صفر

آخرین نظرات

  •  
    • شمیم یاس
    در گرمازدگی
  • جواهری عتیق  
    • https://atigh.jewelry/product-category/rosary/>
    در گرمازدگی
  • سروش رضائی  
    • https://atigh.jewelry/product-category/rosary/>
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  • یاعلی  
    • http://agoodfriendofgod.blogfa.com/>
    در متن روضه وداع حضرت زينب با امام حسين عليه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در ریشه عاشورا و تطبیق تاریخی ان
  •  
    • شمیم یاس
    در بهترین تکیه گاه دختر
  •  
    • سلام
    در بهترین تکیه گاه دختر
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  • محبوبه رحیمی  
    • بصیرت سرا
    • وبلاگ من
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در اگرشخصی زنده برای میت گوسفندی قربانی کند آیا به میت ثواب می رسد یا خیر؟
  •  
    • شمیم یاس
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  •  
    • شمیم یاس
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در نظر جالب مقام معظم رهبری درباره وصیت بی‌سابقه امام محمد باقر(ع)
  •  
    • شمیم یاس
    در مادر شیعه در کلام معصومین علیه السلام
  •  
    • شمیم یاس
    در تفسیر ایه ۳ سوره انسان

Recent photos

امام علی و روز پدرامام علی و روز پدرامام علی و روز پدر
ولادت امام علیولادت امام علیولادت امام علی
ولادت امام علیپدرروز پدر

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 33
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 70
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

آیتم ها

  • امام علی و روز پدر
  • ولادت امام علی
  • پدر
  • روز پدر
  • فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
  • روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیه السلام» در لحظات احتضار...
  • اربعین حسینی
  • گرمازدگی
  • ناخن گرفتن و رفع فقر
  • ماه صفر

عکس های اخیر

امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
نویسنده : لیلا رستمی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و سطح 3رشته تفسیر و علوم قران استاد حوزه علمیه زینبیه ایوان پست الکترونیکی: L.rostami61@yahoo.com
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

Random photo

صبح بخیر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

عکس های اخیر

امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر
امام علی و روز پدر

صفحات

  • مشخصات وبلاگ
  • شمیم یاس

جستجو

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان