فرم در حال بارگذاری ...
ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺏ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻭ ﻧﺎﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﭘﺮ ﻓﺮﻭﻍ ﺑﯿﺖ ﻋﺸﻖ ﺍﻟﻬﯽ ﮔﺬﺷﺖ.ﺧﻠﻮﺗﺶ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﻧﺎﻣﻨﺘﻈﺮﻩ، ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﻣﺴﻠﺦ ﺗﻠﺦ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ،ﺩﻟﺶ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﺮﺍﻣﺖ،ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺏ ﮐﺮﺩ،ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺍﺯ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﺭﺳد
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
پدر عزیزتر از جانم!
قاب عکست از آن بالا به من لبخند میزند. میگویم: خدا جان! اجازه بده که فقط یک بار دیگر صدایش را بشنوم و یک بار دیگر او را در آغوش بگیرم. فیلمهایی که از تو ضبط کردهام را میگذارم. اشک میریزم و صفحه نمایش را در آغوش میگیرم.
میترسم کسی سر برسد و بگوید که دیوانه شدهام اما من فقط دلتنگم. دلتنگ کسی که پشت و پناهم بود. دلتنگم برای او که تا بود، نمیدانستم امنیت و بخشش و مردانگی همه با او معنا میشود. کاش میشد فرصتهای رفته را جبران کرد، کاش میآمدی و من میگفتم که دیگر قدر تو را میدانم. آنوقت به جای این همه خیرات برای تو هدیهای میخریدم.
حالا که جسم تو اینجا نیست، سعی میکنم خاطراتت را زنده کنم؛ غرور و نجابت، پاکی و صفای قدم، سنگینی سکوت و نگاههای نافذ تو را به خاطر میآورم و ریز ریز مثل بارانهای طولانی و بیشتاب ساعتها اشک میریزم.
اگر کسی اشکهایم را دید، به من میگوید که باید صبر کنم. چه میگویند؟ در مرگ تو صبر؟ این تو بودی که به من صبر را یاد میدادی، حالا که تو نیستی، چه کسی به من از صبر بگوید تا حرفش را باور کنم؟ نیشخند میزنم. خون از چهارگوشه جگرم میچکد اما در ظاهر صبر میکنم و اشکهایم را از دیگران پنهان میدارم
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
پدر جان پدر جان بیا که بی تو دلگیرم
پدر جان پدر جان
اگر نیایی میمیرم
دانه دانه
چکد اشک من در این غربت خانه
بنگر که صبح و شب بی صبرانه
منتظر نشسته ام در ویرانه
ای ذکر احیای من
برگرد ای رویای من
بابای من بابای من
پدر جان پدر جان
بیا که بی تو دلگیرم
مصیبت به یاست رسید و اورا پر پر کرد
نبودی،کبودی گل تو را نیلوفر کرد
نی سواری،خبری ز دخترت آیا داری
منم و یتیمی و آه و زاری
همه ی تنم شده لاله کاری
تاول زده پای من
برگرد ای رویای من
بابای من بابای من
پدر جان پدر جان
بیا که بی تو دلگیرم
There are 3 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شام غریب غریبان ڪربلاسٺزینب بدون تو مهمان ڪربلاسٺ
چشم رباب به آغوش خالے اسٺ
اصغر شهید گلستانּ ڪربلاسٺ
گفتند نیستاز شب یلدا درازتر
پیداستکه شامغریبان ندیدهاند
There are 2 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
✨حکایت کربلا و عاشورا
حکایت آب و زخم شمشیر نیست!
حکایت زندگیست!
حماسه مردانگی،
گذشت، شهامت،
رشادت و شهادت است
تاسوعای حسینی تسلیت باد
یک نظر روی این مطلب فرستاده شده اما شما باید عضو سامانه باشید تا بتوانید نظرات را ببینید. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)