فرم در حال بارگذاری ...
روز عرفه، روزی است که درهای آسمان را برای پذیرش تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس اله میگشایند و باز هم آن فاعل بالعشق خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امناش است.
اما چرا این روز، به روز عرفه مشهور است و یا به بیان دیگر، وجه تسمیه این روز چیست؟
در پاسخ به این سوال می توان گفت؛ عرفات، نام منطقه وسیعى است با مساحت حدود 18 کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است وزائران بیت الله الحرام در نهم ذى الحجه، از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند.
در نقلى آمده است که آدم و حوا علیهم السلام پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است.
همچنین گفتهاند که جبرئیل علیه السلام هنگامی که مناسک حج را به ابراهیم میآموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفتهاند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
آداب و مراسم روز عرفه
همان طور که در سطور پیشین اشاره شد، این روز، روز دعا و نیایش و تضرع به درگاه احدیت و اعتراف به گناهان و تامل و تدبر در قدرت و عظمت حق تعالی است، اما چگونه؟ و با چه وسیله ای؟ چرا که انسان اساسا از خود چیزی ندارد. اینجاست که اهل بیت عصمت علیهم السلام به کمک انسان می آید و راه ورسم ایجاد ارتباط با معبود را نشان می دهد.
لذا یکی از آداب روز عرفه برای نیل به مقصود و پناه آوردن به درگاه قادر متعال، خواندن دعای عرفه است که از لبان مبارک و مطهر عارف شاهدان کوی شهود و شهادت، سالار جانبازان میدان نبرد توحید علیه طاغوت و سرور پاکان و آزادگان در ساحت فضیلت، حضرت حسین بن علی علیهم السلام جاری شده است.
فضیلت و تاثیرات عظیم دعای عرفه
آن حضرت در این دعای پرمحتوا و شیوا که در عصر روز عرفه و مناسب ترین وقت دعا عرضه شده است، عالی ترین مضامین توحیدی را در قالب کلماتی دلنشین بیان می کند. روح عرفان و معرفت در عرصه توحید الهی در فرازهای مختلف این دعا موج می زند و سالکان راه حقیقت را در طی مراحل سیر و سلوک استوارتر، مصمم تر و مشتاق تر می کند.
امام حسین(ع)، این مناجات عاشقانه را در فضایی معنوی و در کنار کعبه، مقدس ترین جایگاه مسلمانان و با دلی پرسوز و چشمانی اشکبار قرائت کرده و به عنوان منشور جاویدان توحید برای اهل ایمان به یادگار گذاشته است.
نگاهی گذرا به مضامین والای دعای عرفه نشان می دهد که این نیایش تاریخی، پر محتوا و تکان دهنده از مباحثی همچون ستایش پروردگار یکتا، تجدید عهد و میثاق با خدا، خود شناسی، بیان راز آفرینش آدمی، اهمیت تربیت انسان در دانشگاه الهی، توجه به نعمتهای بی شمار خداوند و بیکرانگی آنها، ناتوان بودن بشر از شکرگزاری و سپاس آوری به پیشگاه حضرت حق، اشاره به خواسته های یک انسان متعالی، تأکید بر طلب نیازهای تربیتی از کردگار یگانه، شکایت و التماس و درخواست به پیشگاه حضرت آفریدگار، توجه قلبی به پروردگار به عنوان تنها پناهگاه انسان، مربی پیامبران و فرستنده کتاب جاویدان آسمانی و… شکل گرفته و آن را در سطح یک نیایش ارجمند و کم نظیر مطرح ساخته است.
بدین امیدیم که توفیق الهی یار همگان شود تا از روز عرفه به عنوان چشمه جوشان نیایش و یک فرصت طلایی برای دستیابی به سرچشمه زلال پویندگی و پیوستگی به حضرت حق و بهره وری از برکات نیایش و بصیرت و پاکی، استفاده شایسته و بایسته به عمل آید و روزی باشد برای پرکشیدن از زنجیر گناه تا آسمان آبی اجابت و مغفرت.
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
پنجشنبه 9 مرداد و 9 ذیالحجه مصادف با روز عرفه است؛ روزی که امام حسین(ع) در صحرای عرفات با مناجاتی زیبا عالم را تحت تأثیر قرار دادند. امام حسین(ع) با این رفتار زیبا در روز عرفه در صحرای عرفات، عالمیان را به این مقوله توجه دادند که ای اهل عالم، به دنبال معرفت باشید و این همان چیزی است که در این برهه از زمان؛ یعنی در دوران غیبت امام مهدی(عج) در حدی وسیع به آن نیازمندیم.
در کتاب مفاتیحالجنان برای شب و روز عرفه اعمال و آدابی ذکر شده که عمل به آنها میتواند ما را در کسب هرچه بیشتر فیوضات این روز بزرگ یاری کند.
شب عرفه
شب نهم، از شبهای پربرکت و شب مناجات با خدای برآورندهی حاجات است؛ و توبه در آن شب پذیرفته و دعا در آن مستجاب است و کسی که آن شب را به عبادت به سر آورد، اجر 170 سال عبادت را دارد و برای آن شب چند عمل است:
اوّل:
این دعا را که روایت شده: هرکه آن را در شب عرفه یا شبهای جمعه بخواند، خدا او را بیامرزد:
اللّٰهُمَّ یَا شاهِدَ کُلِّ نَجْوىٰ، وَمَوْضِعَ کُلِّ شَکْوىٰ، وَعالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وَمُنْتَهىٰ کُلِّ حاجَةٍ، یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ عَلَى الْعِبادِ، یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ، یَا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یَا جَوادُ، یَا مَنْ لَایُوارِى مِنْهُ لَیْلٌ داجٍ، وَلَا بَحْرٌ عَجَّاجٌ، وَلَا سَماءٌ ذاتُ أَبْراجٍ، وَلَا ظُلَمٌ ذاتُ ارْتِتاجٍ، یَا مَنِ الظُّلْمَةُ عِنْدَهُ ضِیاءٌ، أَسْأَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ الَّذِى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسىٰ صَعِقاً، وَبِاسْمِکَ الَّذِى رَفَعْتَ بِهِ السَّماواتِ بِلا عَمَدٍ، وَسَطَحْتَ بِهِ الْأَرْضَ عَلَىٰ وَجْهِ مَاءٍ جَمَدٍ، وَبِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ الْمَکْتُوبِ الطَّاهِرِ الَّذِى إِذا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ؛
خدایا، ای آگاه از هر گفتوگوی پنهان و جایگاه هر شکایت و دانای هر نهان و نهایت هر حاجت، ای آغازگر نعمتها بر بندگان، ای بزرگوار گذشت، ای نیکو درگذشت، ای بخشنده، ای که چیزی را از او نپوشاند نه شب تار، نه دریای پر موج، نه آسمان دارای برجها و نه تاریکیهای درهم پیچیده، ای آنکه تاریکی نزد او روشنایی است، از تو میخواهم بهحق نور جلوه پرشکوهت که به آن بر کوه تجلّی کردی و کوه را با خاک همسان ساختی و موسی مدهوش بر زمین افتاد، بهحق نامت که با آن آسمانها را بیستون برافراشتی و زمین را بر روی آب منجمد بگستردی و بهحق نام مخزون، پوشیده، نوشته شدهی پاکیزهات که چون با آن خوانده شوی، پاسخ دهی؛
وَ إِذا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ، وَبِاسْمِکَ السُّبُّوحِ الْقُدُّوسِ الْبُرْهانِ الَّذِى هُوَ نُورٌ عَلَىٰ کُلِّ نُورٍ، وَنُورٌ مِنْ نُورٍ یُضِىءُ مِنْهُ کُلُّ نُورٍ، إِذا بَلَغَ الْأَرْضَ انْشَقَّتْ، وَ إِذا بَلَغَ السَّماواتِ فُتِحَتْ، وَ إِذا بَلَغَ الْعَرْشَ اهْتَزَّ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَرائِصُ مَلائِکَتِکَ، وَاَسأَلُکَ بِحَقِّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکائِیلَ وَ إِسْرافِیلَ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَىٰ جَمِیعِ الْأَنْبِیاءِ وَجَمِیعِ الْمَلائِکَةِ، وَبِالاسْمِ الَّذِى مَشىٰ بِهِ الْخِضْرُ عَلَىٰ قُلَلِ الْماءِ کَما مَشىٰ بِهِ عَلَىٰ جَدَدِ الْأَرْضِ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِمُوسىٰ وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ وَأَنْجَیْتَ بِهِ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ وَمَنْ مَعَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ مُوسَى بْنُ عِمْرانَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ؛
و چون با آن درخواست شوی عطا کنی و بهحق نام منزّه و مقدّس و برهانت که آن نوری است بر فراز هر نور و نوری است برآمده از نور، از آن روشنی میگیرد هر نور، چون به زمین شکافته شود و چون به آسمانها رسد گشوده گردد و چون به عرش رسد، عرش به اهتزاز آید و بهحق نامت که از آن اندام فرشتگانت به لرزه آید و از تو درخواست میکنم بهحق جبرییل و میکاییل و اسرافیل و بهحق محمّد پیامبر برگزیده، درود خدا بر او و خاندانش و بر همه پیامبران و همه فرشتگان و بهحق نامی که به وسیله آن خضر بر روی امواج دریا ره سپرد، چنانکه بر روی زمین سخت راه رفت و بهحق نامت که دریا را به آن برای موسی شکافتی و فرعون و قومش را در آن غرق نمودی و به وسیله آن موسی بن عمران و همراهانش را نجات دادی و بهحق نامت که موسی بن عمران از ناحیه طور ایمن تو را به آن خواند، پس او را اجابت فرمودی و از جانب خود بر دلش محبّت انداختی؛
وَبِاسْمِکَ الَّذِى بِهِ أَحْیَا عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ الْمَوْتىٰ وَتَکَلَّمَ فِى الْمَهْدِ صَبِیّاً، وَأَبْرَأَ الْأَکْمَهَ والْأَبْرَصَ بِإِذْنِکَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَجَبْرَئِیلُ وَمِیکائِیلُ وَ إِسْرافِیلُ وَحَبِیبُکَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَمَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَنْبِیاؤُکَ الْمُرْسَلُونَ، وَعِبادُکَ الصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضِینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ ذُو النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادىٰ فِى الظُّلُماتِ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ تُنْجِى الْمُؤْمِنِینَ، وَبِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِى دَعاکَ بِهِ داوُدُ وَخَرَّ لَکَ ساجِداً فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ؛
و بهحق نامت که به آن عیسی بن مریم مردگان را زنده کرد و درحال کودکی در گهواره سخن گفت و کور مادرزاد و مبتلای به بیماری پیسی را به اذن تو شفا داد و بهحق نامت که حاملان عرشت تو را به آن خواندند و جبرییل و میکاییل و اسرافیل و محبوبت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و فرشتگان درگاهت و پیامبران مرسلت و بندگان شایستهات، از اهل آسمانها و زمین و بهحق نامت که ذوالنون [حضرت یونس (ع)] تو را به آن خواند، در آن زمانکه خشمناک رفت و گمان کرد که بر او سخت نگیری، پس در میان تاریکیها فریاد برآورد که معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، من از ستمکاران بودم، پس دعایش را اجابت کردی و او را از اندوه رهانیدی و اینچنین مردم با ایمان را نجات میدهی و بهحق نام بزرگت که داوود تو را به آن خواند و در برابرت بر سجده افتاد، در نتیجه گناهش را آمرزیدی؛
وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعَتْکَ بِهِ آسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ: ﴿رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّٰالِمِینَ﴾، فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعاءَهَا ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ أَیُّوبُ إِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلاءُ فَعافَیْتَهُ وَآتَیْتَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَذِکْرىٰ لِلْعابِدِینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ یَعْقُوبُ فَرَدَدْتَ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَقُرَّةَ عَیْنِهِ یُوسُفَ وَجَمَعْتَ شَمْلَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ سُلَیْمانُ فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْکاً لَا یَنْبَغِى لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ إِذْ قالَ تَعالىٰ: ﴿سُبْحٰانَ الَّذِی أَسْرىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى﴾؛
و بهحق نامت که آسیه همسر فرعون تو را به آن خواند آنگاه که گفت: «پروردگارا برای من نزد خود در بهشت خانهای بنا کن و از فرعون و عملش نجاتم ده و مرا از چنگ ستمکاران خلاص کن»، پس دعایش را مستجاب کردی و بهحق نامت که ایوب تو را به آن خواند، زمانی که بلا بر او فرود آمد، پس به او عافیت بخشیدی و اهلش را و مانند آنها را به همراه آنان، از روی رحمت از نزد خود به پیش او بازگرداندی و این را یادآوری برای بندگان نهادی و بهحق نامت که یعقوب تو را به آن خواند، پس بینایی و نور دیدهاش یوسف را به او بازگرداندی و پریشانیاش را سر و سامان بخشیدی و بهحق نامت که سلیمان تو را به آن خواند، پس به او سلطنتی دادی که برای هیچکس پس از او شایسته نبود، همانا تو بسیار بخشندهای و بهحق نامت که به آن براق را برای محمّد درود خدا بر او و خاندانش مسخر ساختی، آنجا که خدای تعالی فرمود: «منزّه است خدایی که بندهاش را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی راه برد»؛
وَقَوْلُهُ:﴿سُبْحٰانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنٰا هٰذٰا وَ مٰا کُنّٰا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنّٰا إِلىٰ رَبِّنٰا لَمُنْقَلِبُونَ﴾، وَبِاسْمِکَ الَّذِى تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَبِاسْمِکَ الَّذِى دَعاکَ بِهِ آدَمُ فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ وَأَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، وَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَبِحَقِّ إِبْراهِیمَ، وَبِحَقِّ فَصْلِکَ یَوْمَ الْقَضاءِ، وَبِحَقِّ الْمَوازِینِ إِذا نُصِبَتْ، وَالصُّحُفِ إِذا نُشِرَتْ، وَبِحَقِّ الْقَلَمِ وَمَا جَرىٰ، وَاللَّوْحِ وَمَا أَحْصىٰ، وَبِحَقِّ الاسْمِ الَّذِى کَتَبْتَهُ عَلَىٰ سُرادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ خَلْقِکَ الْخَلْقَ وَالدُّنْیا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِأَ لْفَیْ عامٍ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ؛
و گفتار خدا: «منزّه است خدایی که این مرکب را برای ما مسخر کرد، وگرنه ما قدرت تسخیرش را نداشتیم و ما به جانب پروردگارمان باز میگردیم» و بهحق نامت که به وسیله آن جبرائیل بر محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) نازل میشد و بهحق نامت که آدم تو را به آن خواند، پس گناهش را آمرزیدی و در بهشتت جای دادی و از تو درخواست میکنم بهحق قرآن بزرگ و بهحق محمّد خاتم پیامبران و بهحق ابراهیم و بهحق جدا کردنت حقوباطل را در روز داوری و بهحق ترازوها زمانی که نصب شوند و نامهها وقتی که گشوده شوند و بهحق قلم و آنچه نوشت و لوح و آنچه شمرد و بهحق اسمی که بر سراپرده عرش نوشتی، به دوهزار سال پیش از آنکه مخلوقات و دنیا و آفتاب و ماه به دست قدرتت آفریده شوند و گواهی میدهم که معبودی جز خدا نیست، یگانه و بیشریک است و همانا محمّد بنده و فرستاده اوست؛
وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ فِى خَزائِنِکَ الَّذِى اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِى عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ لَمْ یَظْهَرْ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، لَامَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَلَا عَبْدٌ مُصْطَفىً، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِى شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ، وَقامَتْ بِهِ الْجِبالُ، وَاخْتَلَفَ بِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَبِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثانِى وَالْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَبِحَقِّ الْکِرامِ الْکاتِبِینَ، وَبِحَقِّ طٰهٰ وَیٰس وَکهٰیٰعص، وَحٰمعسق، وَبِحَقِّ تَوْراةِ مُوسىٰ، وَ إِنْجِیلِ عِیسىٰ، وَزَبُورِ داوُدَ، وَفُرْقانِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَىٰ جَمِیعِ الرُّسُلِ وَباهِیّاً شَراهِیّاً.
و از تو درخواست میکنم بهحق آن نامت که در میان گنجینهای از گنجینههای توست، نامی که در علم غیب نزد خود خاص خویش نمودی، نامی که هیچیک از آفریدگانت بر آن آگاه نشد، نه فرشته مقرّبی و نه پیامبر فرستادهای و نه بنده برگزیدهای و از تو درخواست میکنم بهحق نامت که دریاها را با آن شکافتی و کوهها را با آن برپا ساختی و شب و روز با آن در رفتوآمد شد و بهحق سوره «حمد» و قرآن بزرگ و بهحق نویسندگان بزرگوارت و بهحق سورههای «طه»، «یس» و «کهیعص» و «حمعسق» و بهحق تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داوود و فرقان محمّد درود خدا بر او و خاندانش و بر همه رسولان و بهحق باهی و شراهی [دو نام اعظم یا دو راز یا دو تن از اولیای الهی]
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِحَقِّ تِلْکَ الْمُناجاةِ الَّتِى کانَتْ بَیْنَکَ وَبَیْنَ مُوسَى بْنِ عِمْرانَ فَوْقَ جَبَلِ طُورِ سَیْناءَ؛ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِى عَلَّمْتَهُ مَلَکَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الْأَرْواحِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِى کُتِبَ عَلَىٰ وَرَقِ الزَّیْتُونِ فَخَضَعتِ النِّیرانُ لِتِلْکَ الْوَرَقَةِ فَقُلْتَ: ﴿یٰا نٰارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاٰماً﴾، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِى کَتَبْتَهُ عَلَىٰ سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْکَرامَةِ، یَامَنْ لَایُحْفِیهِ سائِلٌ، وَلَا یَنْقُصُهُ نائِلٌ، یَا مَنْ بِهِ یُسْتَغاثُ وَ إِلَیْهِ یُلْجَأُ، أَسْأَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ، وَبِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ، وَجَدِّکَ الْأَعْلىٰ، وَکَلِماتِکَ التَّامَّاتِ الْعُلىٰ.
خدایا از تو درخواست میکنم بهحق آن راز و نیازی که میان تو موسی بن عمران بر فراز کوه طور سینا انجام گرفت؛ و از تو میخواهم بهحق نامی که برای گرفتن جانها به ملکالموت آموختی و از تو میخواهم بهحق نامی که بر برگ زیتون نوشته شد و آتش در برابر آن برگ فروتن گشت، پس گفتی: «ای آتش سرد و سلامت باش» و از تو میخواهم بهحق نامی که آن را بر سراپرده بزرگواری و کرامت نوشتی، ای که خواهندهای بازش ندارد و عطا از خزانههایش نکاهد، ای آنکه از او فریادرسی شود و از او پناه جویند، از تو درخواست میکنم به جایگاه عزّت از عرشت و حدّ نهایی رحمت از کتابت و اسم اعظمت و شأن برترت و کلمات کامل والایت.
اللّٰهُمَّ رَبَّ الرِّیاحِ وَمَا ذَرَتْ، وَالسَّماءِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَالْأَرْضِ وَمَا أَقَلَّتْ، وَالشَّیاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، وَالْبِحارِ وَمَا جَرَتْ، وَبِحَقِّ کُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَیْکَ حَقٌّ؛ وَبِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَالرَّوْحانِیِّینَ وَالْکَرُوبِیِّینَ وَالْمُسَبِّحِینَ لَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ لَایَفْتُرُونَ، وَبِحَقِّ إِبْراهِیمَ خَلِیلِکَ، وَبِحَقِّ کُلِّ وَ لِیٍّ یُنادِیکَ بَیْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ وَتَسْتَجِیبُ لَهُ دُعاءَهُ، یَا مُجِیبُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هٰذِهِ الْأَسْماءِ وَبِهٰذِهِ الدَّعَواتِ أَنْ تَغْفِرَ لَنا مَا قَدَّمْنا وَمَا أَخَّرْنا وَمَا أَسْرَرْنا وَمَا أَعْلَنَّا وَمَا أَبْدَیْنا وَمَا أَخْفَیْنا وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا ای پروردگار بادها و آنچه پراکنده کردند و ای پروردگار آسمان و آنچه بر آن سایه افکند و ای پروردگار زمین و آنچه را با خود برداشت و ای پروردگار شیاطین و هرکه را گمراه کردند و ای پروردگار دریاها و آنچه روان شد و بهحق هر حقی که آن بر تو حق است؛ و بهحق فرشتگان درگاهت و روحانیان و کرّوبیان و آنانکه شب و روز بدون اینکه سستی ورزند برایت تسبیح میگویند و بهحق ابراهیم خلیلت و بهحق هر دوستی که میان صفا و مروه تو را میخواند و تو دعایش را اجابت میکنی، ای اجابتکننده، از تو درخواست میکنم بهحق این نامها و بهحق این دعاها که ما را بیامرزی از گناهانی که پیش از این انجام دادیم و از این پس انجام میدهیم و آنچه پنهان و آنچه آشکار کردیم و آنچه ظاهر نموده و آنچه نهان ساختیم و آنچه را تو از ما به آن آگاهتری، همانا تو بر هر چیز توانایی، به مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان.
یَا حافِظَ کُلِّ غَرِیبٍ، یَا مُؤْنِسَ کُلِّ وَحِیدٍ، یَا قُوَّةَ کُلِّ ضَعِیفٍ، یَا ناصِرَ کُلِّ مَظْلُومٍ، یَا رازِقَ کُلِّ مَحْرُومٍ، یَا مُؤْنِسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ، یَا صاحِبَ کُلِّ مُسافِرٍ، یَا عِمادَ کُلِّ حاضِرٍ، یَا غافِرَ کُلِّ ذَنْبٍ وَخَطِیئَةٍ، یَا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، یَا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوبِینَ؛
ای نگهدار هر غریب، ای مونس هر تنها، ای نیروی هر ناتوان، ای یار هر ستمدیده، ای روزیبخش هر محروم، ای همدم هر هراسان، ای همراه هر مسافر، ای تکیهگاه هر حاضر، ای آمرزنده هر گناه و خطا، ای فریادرس فریادکنان، ای دادرس دادخواهان، ای برطرف ساز اندوه اندوهگینان؛
یَا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومِینَ، یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِینَ، یَا مُنْتَهىٰ غایَةِ الطَّالِبِینَ، یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یَا رَبَّ الْعالَمِینَ، یَا دَیَّانَ یَوْمِ الدِّینِ، یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ، یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، یَا أَقْدَرَ الْقادِرِینَ، اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَیِّرُ النِّعَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُورِثُ النَّدَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُورِثُ السَّقَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِکُ الْعِصَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَرُدُّ الدُّعاءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ قَطْرَ السَّماءِ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُعَجِّلُ الْفَناءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَجْلِبُ الشَّقاءَ؛
ای غمگسار غمزدگان، ای پدیدآورنده آسمانها و زمینها، ای نهایت هدف جویندگان، ای اجابتکننده دعای بیچارگان، ای مهربانترین مهربانان، ای پروردگار جهانیان، ای پاداشدهنده روز پاداش، ای بخشندهترین بخشندگان، ای کریمترین کریمان، ای شنواترین شنوندگان، ای بیناترین بینایان، ای تواناترین توانایان، بر من بیامرز گناهانی که نعمتها را تغییر میدهد و گناهانی که پشیمانی به بار میآورد و گناهانی که باعث بیماریها میشود و گناهانی که پردههای حرمت را میدرد و گناهانی که دعا را پس میزند و گناهانی که باران آسمان را نگاه میدارد و گناهانی که نابودی را بهشتاب میرساند و گناهانی که بدبختی میآورد؛
وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُظْلِمُ الْهَواءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَکْشِفُ الْغِطاءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى لَایَغْفِرُها غَیْرُکَ یَا اللّٰهُ، وَاحْمِلْ عَنِّى کُلَّ تَبِعَةٍ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، وَاجْعَلْ لِى مِنْ أَمْرِى فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَیُسْراً، وَأَنْزِلْ یَقِینَکَ فِى صَدْرِى، وَرَجاءَکَ فِى قَلْبِى حَتَّىٰ لَاأَرْجُوَ غَیْرَکَ
و گناهانی که هوا را تیره میکند و گناهانی که پرده حیا را بالا میزند و گناهانی که جز تو کسی آنها را نمیآمرزد، ای خدا و هر حقی که از یکی از بندگانت به دوش من است بردار و برای من در کارم گشایش و راه چاره و آسانی قرار ده و یقینت را در سینهام و امیدت را در دلم فرود آر تا به غیر تو امید نبندم.
اللّٰهُمَّ احْفَظْنِى وَعافِنِى فِى مَقامِى، وَاصْحَبْنِى فِى لَیْلِى وَنَهارِى، وَمِنْ بَیْنِ یَدَىَّ وَمِنْ خَلْفِى وَعَنْ یَمِینِى وَعَنْ شِمالِى وَمِنْ فَوْقِى وَمِنْ تَحْتِى، وَیَسِّرْ لِىَ السَّبِیلَ، وَأَحْسِنْ لِىَ التَّیْسِیرَ، وَلَا تَخْذُلْنِى فِى الْعَسِیرِ، وَاهْدِنِى یَا خَیْرَ دلِیلٍ؛
خدایا نگاهم دار و در جایگاهم عافیت ده و همراه من باش، در شب و در روز و از پیش رو و پشت سر و از راست و چپ و از بالا و زیر پا و راه را بر من هموار ساز و سهولت امر را برایم نیکو گردان و در دشواری خوارم مکن و مرا راهنما باش ای بهترین راهنما؛
وَلَا تَکِلْنِى إِلىٰ نَفْسِى فِى الْأُمُورِ، وَلَقِّنِى کُلَّ سُرُورٍ، وَاقْلِبْنِى إِلىٰ أَهْلِى بِالْفَلاحِ وَالنَّجاحِ مَحْبُوراً فِى الْعاجِلِ وَالْآجِلِ، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ، وَارْزُقْنِى مِنْ فَضْلِکَ، وَأَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ طَیِّباتِ رِزْقِکَ، وَاسْتَعْمِلْنِى فِى طاعَتِکَ، وَأَجِرْنِى مِنْ عَذابِکَ وَنارِکَ، وَاقْلِبْنِى إِذا تَوَفَّیْتَنِى إِلىٰ جَنَّتِکَ بِرَحْمَتِکَ.
و در کارها مرا به خود وامگذار و هرگونه دلخوشی را به دلم انداز و مرا با رستگاری و سربلندی به خانوادهام بازگردان، آراسته به شادکامی، در دنیاوآخرت، همانا تو بر هر چیز توانایی و از فضلت نصیبم کن و از روزیهای پاکیزهات بر من وسعت ده و در طاعتت به کار گیر و از عذاب و آتشت پناهم ده و زمانی که مرا از دنیا بردی از روی رحمت به بهشتت وارد کن.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ، وَمِنْ تَحْوِیلِ عافِیَتِکَ ، وَمِنْ حُلُولِ نَقِمَتِکَ، وَمِنْ نُزُولِ عَذابِکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ جَهْدِ الْبَلاءِ، وَدَرَکِ الشَّقاءِ، وَمِنْ سُوءِ الْقَضاءِ، وَشَماتَةِ الْأَعْداءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا فِى الْکِتابِ الْمُنْزَلِ؛
خدایا به تو پناه میآورم از زوال نعمتت و از تغییر عافیتت و از فرود آمدن انتقامت و از نزول عذابت و به تو پناه میآورم از سختی بلا و افتادن در بدبختی و از بدی سرنوشت و سرزنش دشمنان و از شرّ آنچه از آسمان میرسد و از شرّ آنچه در کتاب نازل شدهات شر قلمداد کردی؛
اللّٰهُمَّ لَا تَجْعَلْنِى مِنَ الْأَشْرارِ، وَلَا مِنْ أَصْحابِ النَّارِ، وَلَا تَحْرِمْنِى صُحْبَةَ الْأَخْیارِ، وَأَحْیِنِى حَیَاةً طَیِّبَةً، وَتَوَفَّنِى وَفاةً طَیِّبَةً تُلْحِقُنِى بِالْأَبْرارِ، وَارْزُقْنِى مُرافَقَةَ الْأَنْبِیاءِ فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
خدایا مرا از اشرار و از اهل آتش قرار مده و از همنشینی نیکان محروم مگردان و به زندگی پاکیزه زندهام بدار و به مرگ پاکیزه بمیران، به نیکان پیوندم ده، همنشینی با پیامبران را نصیبم فرما، همنشینی در جایگاه صدق، نزد فرمانروایی نیرومند.
اللّٰهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ حُسْنِ بَلائِکَ وَصُنْعِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى الْإِسْلامِ وَاتِّباعِ السُّنَّةِ، یَا رَبِّ کَما هَدَیْتَهُمْ لِدِینِکَ وَعَلَّمْتَهُمْ کِتابَکَ فَاهْدِنا وَعَلِّمْنا وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ حُسْنِ بَلائِکَ وَصُنْعِکَ عِنْدِى خاصَّةً کَما خَلَقْتَنِى فَأَحْسَنْتَ خَلْقِى وَعَلَّمْتَنِى فَأَحْسَنْتَ تَعْلِیمِى وَهَدَیْتَنِى فَأَحْسَنْتَ هِدایَتِى، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ إِنْعامِکَ عَلَىَّ قَدِیماً وَحَدِیثاً، فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یَا سَیِّدِى قَدْ فَرَّجْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ غَمٍّ یَا سَیِّدِى قَدْ نَفَّسْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ هَمٍّ یَا سَیِّدِى قَدْ کَشَفْتَهُ ؟ وَکَمْ مِنْ بَلاءٍ یَا سَیِّدِى قَدْ صَرَفْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ عَیْبٍ یَا سَیِّدِى قَدْ سَتَرْتَهُ؛ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ کُلِّ حالٍ فِى کُلِّ مَثْوىً وَزَمَانٍ وَمُنْقَلَبٍ وَمَُقامٍ وَعَلَىٰ هٰذِهِ الْحالِ وَکُلِّ حالٍ.
خدایا تو را سپاس بر نیکی آزمایش و رفتارت و تو را سپاس بر اسلام و پیروی روش پیامبر، پروردگارا، چنانکه اینان را به دینت هدایت فرمودی و کتاب خود را به آنها آموختی، ما را هم رهنما باش و به ما هم بیاموز، تو را سپاس بر نیکی آزمایش و رفتارت به ویژه نسبت به من، چنانکه مرا آفریدی و آفرینشم را نیکو نهادی و به من آموختی و آموزشم را نیکو نمودی و راهنماییام فرمودی و راهنماییام را نیکو گرداندی، پس تو را سپاس بر نعمتبخشیات بر من در گذشته و حال، آقای من چه بسیار محنت غم زایی که از من گشودی و چه بسیار اندوهی که زدودی و چه بسیار نگرانی که برطرف ساختی و چه بسیار بلایی که ای آقای من برگرداندی و چه بسیار عیبی که پوشاندی؛ پس تو را سپاس بر هر حال، در هر مکان و زمان و هر منزل و مقام و بر این حال و هر حال.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ أَفْضَلِ عِبادِکَ نَصِیباً فِى هٰذَا الْیَوْمِ مِنْ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ، أَوْ ضُرٍّ تَکْشِفُهُ، أَوْ سُوءٍ تَصْرِفُهُ، أَوْ بَلاءٍ تَدْفَعُهُ، أَوْ خَیْرٍ تَسُوقُهُ، أَوْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، أَوْ عافِیَةٍ تُلْبِسُها، فَإِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ، وَبِیَدِکَ خَزائِنُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَأَنْتَ الْواحِدُ الْکَرِیمُ الْمُعْطِى الَّذِى لَایُرَدُّ سائِلُهُ، وَلَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ، وَلَا یَنْقُصُ نائِلُهُ، وَلَا یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ بَلْ یَزْدادُ کَثْرَةً وَطِیباً وَعَطاءً وَجُوداً، وَارْزُقْنِى مِنْ خَزائِنِکَ الَّتِى لَاتَفْنىٰ، وَمِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ، إِنَّ عَطاءَکَ لَمْ یَکُنْ مَحْظُوراً، وَأَنْتَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا مرا در این روز از برترین بندگانت در روزی قرار ده، از خیری که پخش میکنی، یا رنجی که برطرف مینمایی، یا امر بدی که برمیگردانی، یا بلایی که دفع میکنی، یا خیری که میفرستی، یا رحمتی که میگسترانی، یا عافیتی که بر بندگان میپوشانی، همانا تو بر هر چیز توانایی و خزانههای آسمانها و زمین به دست توست و تو یگانهی بزرگوار عطا بخشی هستی که خواهندهاش بازگردانده نشود و آرزومندش ناامید نگردد و عطایش کاستی نپذیرد و آنچه نزد اوست پایان نیابد، بلکه به فزونی عنایت و خاطر پسندی و عطا و بخشش بیفزاید و مرا روزی کن از خزانههایت که تمام نمیشود و از رحمت گستردهات، همانا عطایت ممنوع نبوده و تو بر هر چیز توانایی، به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان.
دوّم:
«هزار مرتبه» «تسبیحات عشر» را که سید به نقل کفعمی ذکر فرموده بخواند و این تسبیحات در اعمال روز عرفه بیاید.
سوم:
دعای «اللّٰهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَتَهَیَّأَ» را که در روز عرفه و شب و روز جمعه نیز وارد است بخواند و متن آن در بیان اعمال شب جمعه گذشت.
چهارم:
حضرت سیدالشهدا و زمین کربلا را زیارت کند و تا روز عید قربان در آنجا بماند تا از شرّ آن سال محفوظ باشد.
روز عرفه
روز نهم، روز عرفه و از اعیاد بزرگ است، گرچه به اسم عید نامیده نشده و روزی است که خدا بندگانش را به عبادت و طاعت خویش دعوت کرده و سفرههای جود و احسانش را برای آنان گسترده و شیطان در این روز خوارتر و حقیرتر و راندهتر و خشمناکتر از روزهای دیگر است؛
روایت شده: که حضرت زین العابدین علیهالسلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست کمک میکرد، به او فرمود: وای بر تو، آیا در این روز از غیر خدا درخواست میکنی؟! و حال آنکه برای بچههای در رحم، در این روز امید میرود که فضل خدا شامل حالشان شود و سعادتمند شوند.
و برای این روز چند عمل وارد است:
اوّل:
غسل.
دوم:
«زیارت حضرت سید الشّهداء» که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد و بلکه افضل از این است و روایات در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است [یعنی از افراد بسیاری نقلشده است] و اگر کسی در این روز توفیق یابد که زیر قبّهی مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسیکه در عرفات باشد نیست، بلکه بیشتر و بیشتر است و کیفیت زیارت آن حضرت بعد از این در «باب زیارات» انشاءالله تعالی میآید.
سوم:
پس از نماز عصر، پیش از آنکه مشغول خواندن دعاهای عرفه شود، در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد و به گناهانش نزد خداوند اعتراف و اقرار نماید تا به ثواب عرفات دست یابد و گناهانش آمرزیده گردد، آنگاه به اعمال و دعاهای عرفه که از ائمه طاهره روایت شده است مشغول گردد و آن اعمال و ادعیه بیشتر از آن است که به طور کامل در این مختصر ذکر شود ولی به اندازهای که این کتاب گنجایش آن را داشته باشد نقل میکنیم.
شیخ کفعمی در کتاب «مصباح» فرموده: برای کسیکه از دعا خواندن ضعف پیدا نکند روزهی روز عرفه مستحب است؛
و پیش از زوال [رسیدن آفتاب به وقت شرعی ظهر] غسل استحباب دارد و همچنین زیارت امام حسین(علیهالسلام) در روزوشب عرفه مستحبّ است؛
و چون وقت زوال رسید، زیر آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو بجا آورد و چون از نماز ظهروعصر فارغ شود، دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول پس از سوره «حمد» سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سوره «کافرون» بخواند، پس از آن چهار رکعت نماز بجا آورد؛ در هر رکعت پس از سوره «حمد» «پنجاه مرتبه» سوره «توحید» بخواند.
فقیر میگوید: این نماز همان «نماز حضرت امیرالمؤمنین» است که در ضمن اعمال روز جمعه گذشت.
سپس شیخ کفعمی فرموده است: این تسبیحات را که از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله روایت شده است و سید ابن طاووس در «اقبال» ذکر فرموده بخوان:
سُبْحانَ الَّذِى فِى السَّماءِ عَرْشُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْأَرْضِ حُکْمُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْقُبُورِ قَضاؤُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْبَحْرِ سَبِیلُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى النَّارِ سُلْطانُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ! سُبْحانَ الَّذِى فِى الْقِیامَةِ عَدْلُهُ! سُبْحانَ الَّذِى رَفَعَ السَّماءَ! سُبْحانَ الَّذِى بَسَطَ الْأَرْضَ! سُبْحانَ الَّذِى لَامَلْجَأَ وَلَا مَنْجٰا مِنْهُ إِلّا إِلَیْهِ.
منزّه است خدایی که عرشش در آسمان است، منزّه است خدایی که حکمش در زمین است، منزّه است خدایی که فرمانش در گورهاست، منزّه است خدایی که راهش در دریاست، منزّه است خدایی که سلطنتش در آتش است، منزّه است خدایی که رحمتش در بهشت است، منزّه است خدایی که عدالتش در قیامت است، منزّه است خدایی که آسمان را برافراشت، منزّه است خدایی که زمین را بگسترد، منزّه است خدایی که پناهگاه و نجاتی از او جز به سوی او نیست.
سپس «صد مرتبه» بگو:
سُبْحانَ اللّٰهِ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ.
منزّه است خدا و سپاس از آن خداست و معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر است.
و سوره «توحید» را «صد مرتبه» و «آیتالکرسی» را «صد مرتبه» بخوان و «صد مرتبه» بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست و «10 مرتبه» بگو:
لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِى وَیُمِیتُ، وَیُمِیتُ وَیُحْیِى، وَهُوَ حَیٌّ لَایَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ.
معبودی جز خدا نیست، یگانه و بیشریک است، فرمانروایی و سپاس از آن اوست، زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میکند و او زنده پاینده است، خیر تنها به دست اوست و او بر هر چیز تواناست.
و «10 مرتبه»:
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِى لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ.
آمرزش میجویم از خدایی که معبودی جز او نیست، زنده و به خود پاینده است و به سوی او باز میگردم.
و «10 مرتبه»
یَا اللَّهُ؛ اى خدا
«10 مرتبه»
یَا رَحْمَنُ
ای مهربان
«10 مرتبه»:
یَا رَحِیمُ
اى بخشنده
«10 مرتبه»:
یَا بَدِیعَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ.
ای پدیدآورندهی آسمانها و زمین، ای دارای شوکت و بخشش.
«10 مرتبه»:
یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ
اى زنده، اى پاینده
«10 مرتبه»:
یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ
اى نعمت افزا، اى عطابخش.
«10 مرتبه»:
یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ
ای که خدایی جز تو نیست.
و «10 مرتبه»:
آمِینَ
اجابت فرما.
آنگاه بگو:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلىٰ وَبِالْأُفُقِ الْمُبِینِ، یَا مَنْ هُوَ الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوىٰ، یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
خدایا از تو درخواست میکنم، ای کسی که از رگ گردن به من نزدیکتر است، ای کسی که میان انسان و دلش پرده میشود، ای کسی که در چشمانداز برتر و افق آشکار است، ای کسی که بخشنده و بر حکومت هستی قرار دارد، ای کسی که چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست، از تو درخواست میکنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.
حاجت خود را بخواه که به خواست خدا برآورده خواهد شد؛
آنگاه این صلوات را که از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده بخوان که هرکه بخواهد محمّد و آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) را در فرستادن صلوات بر ایشان مسرور کند، بگوید:
اللّٰهُمَّ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطىٰ، وَیَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَیَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْأَوَّلِینَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْآخِرِینَ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمَلَاَ الْأَعْلىٰ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلِینَ. اللّٰهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسِیلَةَ وَالْفَضِیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ وَالدَّرَجَةَ الْکَبِیرَةَ. اللّٰهُمَّ إِنِّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ أَرَهُ فَلا تَحْرِمْنِى فِى الْقِیامَةِ رُؤْیَتَهُ، وَارْزُقْنِى صُحْبَتَهُ، وَتَوَفَّنِى عَلَىٰ مِلَّتِهِ، وَاسْقِنِى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سائِغاً هَنِیئاً لَاأَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ. اللّٰهُمَّ إِنِّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ. اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنِّى تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَسَلاماً.
خدایا ای بخشندهترین کسی که عطا فرمود و ای بهترین کسی که درخواست شد و ای مهربانترین کسی که از او مهربانی خواسته شد، خدا درود فرست بر محمّد و آلش در بین گذشتگان و بر محمّد و خاندانش در میان آیندگان و بر محمّد و خاندانش در میان فرشتگان و بر محمّد و خاندانش در میان رسولان. خدایا عطا فرما به محمّد و خاندانش وسیله و فضیلت و شرف و بلندی مقام و درجه والا. خدایا ایمان آوردم به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) درحالیکه او را ندیدم، پس مرا در قیامت از دیدارش محروم مساز و همنشینی با او را نصیبم فرما و مرا بر دین او بمیران و از حوضش سیرابم کن، نوشیدنی بدون تشنگی، دلنشین و گوارا که پس از آن هرگز تشنه نشوم، همانا تو بر هر چیز توانایی. خدایا ایمان آوردم به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) درحالیکه او را ندیدم، پس در بهشت چهرهاش را به من بشناسان. خدایا به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) از سوی من تحیت و سلام بسیار برسان.
پس دعای «امّ داود» را که بیانش در ضمن اعمال ماه رجب گذشت بخوان.
آنگاه این تسبیح را که ثوابش در زیادتی شماره نمیشود و ما میزان ثواب آن را به خاطر رعایت اختصار بیان نکردیم، بگو:
سُبْحانَ اللّٰهِ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ یَبْقىٰ رَبُّنا وَیَفْنىٰ کُلُّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِیحاً یَفْضُلُ تَسْبِیحَ الْمُسَبِّحِینَ فَضْلاً کَثِیراً قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِیحاً یَفْضُلُ تَسْبِیحَ الْمُسَبِّحِینَ فَضْلاً کَثِیراً بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِیحاً یَفْضُلُ تَسْبِیحَ الْمُسَبِّحِینَ فَضْلاً کَثِیراً مَعَ کُلِّ أَحَدٍ؛
منزّه است خدا، پیش از هرکس و منزّه است خدا پس از هرکس و منزّه است خدا با هرکس و منزّه است خدا، پاینده است پروردگار ما و فنا میپذیرد هرکس و منزّه است خدا، تنزیهی که فزونی میگیرد بر تنزیه تنزیهکنندگان فزونی بسیار پیش از هرکس و منزّه است خدا، تنزیهی که فزونی میگیرد بر تنزیه تنزیهکنندگان فزونی بسیار پس از هرکس و منزّه است خدا تنزیهی که فزونی میگیرد بر تنزیه تنزیهکنندگان فزونی بسیار به همراه هرکس؛
وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِیحاً یَفْضُلُ تَسْبِیحَ الْمُسَبِّحِینَ فَضْلاً کَثِیراً لِرَبِّنَا الْباقِى وَیَفْنىٰ کُلُّ أَحَدٍ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسْبِیحاً لَایُحْصىٰ وَلَا یُدْرىٰ وَلَا یُنْسىٰ وَلَا یَبْلىٰ وَلَا یَفْنىٰ وَلَیْسَ لَهُ مُنْتَهى! وَسُبْحانَ اللّٰهِ تَسبِیحاً یَدُومُ بِدَوامِهِ وَیَبْقىٰ بِبَقائِهِ فِى سِنِى الْعالَمِینَ وَشُهُورِ الدُّهُورِ وَأَیَّامِ الدُّنْیا وَساعاتِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ! وَسُبْحانَ اللّٰهِ أَبَدَ الْأَبَدِ وَمَعَ الْأَبَدِ مِمّا لَایُحْصِیهِ الْعَدَدُ، وَلَا یُفْنِیهِ الْأَمَدُ، وَلَا یَقْطَعُهُ الْأَبَدُ، وَ تَبارَکَ اللّٰهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ.
و منزّه است خدا تنزیهی که فزونی میگیرد بر تنزیه تنزیهکنندگان فزونی بسیار، برای پروردگار ما که پاینده است و هیچکس نپاید و منزّه است خدا تنزیهی که شمرده نشود و دانسته نگردد و فراموش نشود و کهنه نمیگردد و فانی نمیشود و برایش نهایتی نباشد و منزّه است خدا تنزیهی که دوام یابد به دوامش و باقی ماند به بقایش در امتداد سالهای جهانیان و ماههای روزگاران و روزهای دنیا و ساعات شبوروز و منزّه است خدا به ابدیت ابد و همپای ابد، آن تنزیهی که آن را عددی شماره نکند و مدّتی فنایش نکند و سرانجامی قطعش نکند و بزرگ است خدا نیکوترین آفرینندگان.
پس بخوان دعای علی بن الحسین علیهالسلام را که شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجّد» ذکر فرموده:
«اللّٰهُمَّ أَنْتَ اللّٰهُ رَبُّ الْعالَمِینَ..»
مؤلف گوید: این دعا چون دعای موقف عرفات و بسیار طولانی بود ذکر نکردیم؛
و در این روز دعای «چهلوهفتم» صحیفه کامله آن حضرت را با خشوع و دلشکستگی بخوان که دعایی است مشتمل بر تمام مطالب دنیا و آخرت که درود خدا بر انشاء کنندهاش باد.
چهارم:
از جمله دعاهای مشهور این روز «دعای حضرت سید الشّهدا [در روز عرفه]» است.
به هر صورت هرکه توفیق یابد و روز عرفه را در عرفات باشد، دعاها و اعمال بسیار دارد و بهترین اعمال در این روز دعاست و این روز شریف، در تمام روزهای سال به خاطر دعا امتیاز دارد و برای برادران مؤمن از آنانکه زندهاند یا دار فانی را وداع گفتهاند دعای بسیار باید کرد و روایت وارد در حال عبدالله بن جُندَب، در موقف عرفات و دعای او برای برادران خود مشهور است؛
و همچنین روایت زید نِرسی، در حال ثقه جلیلالقدر، معاویة بن وهب در صحرای عرفات و دعای او درباره فرد فرد از اشخاصی که در آفاق بودند و روایت او از امام صادق(علیهالسلام) در فضیلت این عمل، شایسته ملاحظه و توّجه است و امید واثق از برادران دینی، آنکه به این بزرگواران اقتدا نموده و اهل ایمان را در دعا بر خود مقدّم دارند و این گنهکار روسیاه را یکی از آن اشخاص به حساب آرند و در حال حیات و مرگ از دعای خیر فراموشم نفرمایند؛
و نیز در این روز «زیارت جامعه سوم» را قرائت کن؛
و در آخر روز عرفه چنین بخوان:
یَا رَبِّ إِنَّ ذُنُوبِى لَاتَضُرُّکَ، وَ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ لِى لَاتَنْقُصُکَ، فَأَعْطِنِى مَا لَا یَنْقُصُکَ، وَاغْفِرْ لِى مَا لَایَضُرُّکَ.
پروردگارا، همانا گناهان من به تو زیانی نمیرساند و آمرزشت بر من از تو نمیکاهد، پس ببخش به من آنچه نمیکاهدت و بیامرز برایم آنچه زیانت نرساند.
و نیز بخوان:
اللّٰهُمَّ لَاتَحْرِمْنِى خَیْرَ مَا عِنْدَکَ لِشَرِّ مَا عِنْدِى، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنِى بِتَعَبِى وَنَصَبِى فَلا تَحْرِمْنِى أَجْرَ الْمُصابِ عَلَىٰ مُصِیبَتِهِ.
خدایا محرومم مساز از خیر آنچه نزد توست، به خاطر شرّ آنچه پیش من است، پس اگر با خستگی و واماندگیام به من رحم نمیکنی، از پاداش مصیبتدیده بر مصیبتش محرومم مکن.
مؤلّف گوید: سید ابن طاووس، در ضمن دعاهای روز عرفه فرموده: چون غروب آفتاب نزدیک شود بگو:
«بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ سُبْحانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ …»
تا آخر و این همان «دعای عشرات» است که پیش از این گذشت. پس سزاوار است خواندن دعای عشرات که خواندن آن در هر صبح و شام مستحب است، در آخر روز عرفه ترک نشود و این اذکار عشراتی را که کفعمی نقل کرده، همان اذکار آخر دعای عشرات است که سید ابن طاووس روایت کرده.
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
رهبر انقلاب معتقدند که شهادت امام باقر(ع) دارای پیام بوده است ؛ لذا خود امام باقر وصیت کرده اند که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود.
به گزارش خبرگزاری برنا؛ حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهای روایی، تولد آن گرامی در سال 57 هجری بوده است. این نقل، با روایاتی که نشان میدهد امام باقر (ع) به هنگام شهادت جد خویش ـ حضرت امام حسین بن علی (ع) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش میگذشته، هماهنگی دارد.
صلوات حضرت امام باقر (ع)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ الْعِلْمِ وَاِمامِ الْهُدی وَقآئِدِ اَهْلِ التَّقْوی وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبادِکَ اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبادِکَ وَمَناراً لِبِلادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَاَمَرْتَ بِطاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یا رَبِّ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَةِ اَنْبِیآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ وَرُسُلِکَ وَاُمَنآئِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ
خدایا درود فرست بر محمد بن علی شکافنده علم و پیشوای هدایت و رهبر مردم با تقوی و برگزیدگان از میان بندگانت خدایا چنانچه او را قرار دادی نشانه و دلیلی برای بندگان تو مشعل هدایتی برای بلاد و شهرهایت و ودیعه نگهداری برای حکمتت و ترجمان و مفسری برای وحیت و دستور دادی (ما را) به فرمانبرداریش و برحذر داشتی از نافرمانیش پس درود فرست بر او پروردگارا بهترین درودی را که بفرستی بر یکی از فرزندان پیامبران و برگزیدگان و رسولان و امینهایت ای پروردگار جهانیان.
بیشتر بخوانید:
امام محمد باقر(ع)، آغازگر یک جنبش و جهاد علمی در مکتب اهل بیت(ع) است.
«باقر» لقبی است که ویژگی خاص خود را دارد و پیامبر اکرم (ص) آن را مشخصا به محمد بن علی، فرزند امام زین العابدین علیهماالسلام دادهاند. مناسب است در هنگامه سالروز شهادت آن نسخه بشری از تبار معصومان علیهم السلام، قدری نیز درباره لقب مشهور ایشان بیندیشیم. ضمنا درباره نحوه رفتار مردم آن زمان با امام باقر (ع) هم نکات درس آموزی نهفته است.
اعطا کننده لقب«باقر»
در کتاب کافی احادیثی درباره ولادت امام باقر (ع) جمع آوری شده است. در یکی از این احادیث میخوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا (ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا می گفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی (ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم (ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا (ص) شنیده بود که “ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه ای بسیار شدید خواهد شکافت” این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد (ع) زندگی میکند. (کافی، ج1ٰ ص469)
تشکیلات پنهانی تشیع
امام باقر علیهالصلاة والسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همهی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد. (رهبر انقلاب ۶۷/۶/۲۵) همین که افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامه تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود. (رهبر انقلاب ۶۶/۵/۹)
وصیت بیسابقه امام محمدباقر (ع)
از لحاظ تاریخی، این روزها روزهای نشاندار و بزرگی است: شهادت امام باقر (ع) که یک شهادت دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمهی ما این بیسابقه است، بینظیر است.
یاد امام باقر، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوبارهی جریان اصیل اسلامی در مقابلهی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود.
الگوی کامل مجاهدت خستگی ناپذیر در راه دین
این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوی کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگیناپذیر و پر از مشکلات برای اشاعهی دین و کلمهی حق و راه انداختن جریان فکری درست در دنیای آن روز بودند. هدفی که امروز ملت ایران برای آن تلاش میکند - یعنی زنده کردن سخن حق در دنیای مادی و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد - کاری است که امام باقر (ع) یکتنه به کمک معدودی از اصحاب خود، در دنیای بزرگ آن روز اسلام انجام میداد.
امام باقر (ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوتها، از نظر سیاسی منزوی بود و اعتراضهای او به صورت یک نهضت سیاسی همه جانبه برای سرنگونی رژیم بنی امیه نیانجامید، با اینکه در این راه تا سر حد شهادت حرکت کرد، ولی او دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار دارد.
از این رو، لازم بود به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد (ص) و خط فکری تشیع را آشکار سازد. با توجه به این موضوع، زمینه عمیق و بنیان کن برای مبارزه با طاغوتیان خواهد شد، و در درازمدت، شیعیان را به صحنه میآورد، و مکتب اهل بیت (ع) را زنده خواهد کرد و با توجه به اینکه سنگ زیرین و اساس انقلاب و قیام، نهضت فکری و فرهنگی است، بر همین اساس امام باقر (ع) زمینه سازی بسیار عمیق و خوبی در این راستا نمود و پس از ایشان، فرزند برومندش امام صادق (ع) با تشکیل حوزه علمیه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانید، و به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
امام باقر (ع) شاگردانی مانند محمد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه را تربیت کرد که امام صادق (ع) فرمود: این چهار نفر مکتب احادیث پدرم را زنده کردند. در این حوزه، شاگردان برجسته دیگری تربیت شدند، از جمله: جابر بن یزید جعفی، ابان بن ثعلب، کیان سجستانی، حمران بن اعین، سدیر صیرفی، ابوصباح کنانی، عبدالله بن ابی یعفور و… که هر کدام محدثی بزرگ و مجتهدی عالی مقام بودند و در نقل احادیث امام باقر (ع) و تشکیل فقه تشیع و زمینه سازی برای یک نهضت وسیع فکری و علمی، نقش بسزایی داشتند.
There are 3 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
هنگامى كه دختر پيامبر(ص) متولّد شد خداى عزّ و جلّ به يكى از فرشتگان وحى نمود تا كلمۀ فاطمه را بر زبان پيامبر جارى كند، لذا رسول خدا نام اين دختر را فاطمه نهاد و به او فرمود: من تو را با علم و دانش همراه، و از پليدى پاك نمودم.
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» به مناسبت ولادت با سعادت دخت نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیهما.
اسامى حضرت فاطمه عليها السّلام
1- فاطمه 2- زهرا 3- بتول 4- صدّيقه كبرى 5- مباركۀ 6- طاهرۀ 7- زكيّۀ 8- راضيۀ9- مرضيۀ 10- محدّثۀ 11- حصان 12- حرّۀ 13- سيّدۀ 14- عذرا 15- حوراء 16- حانيۀ 17- منصورۀ 18- نوريّۀ سماويّۀ
كنيه هاى حضرت فاطمه عليها السّلام
1- امّ الحسن 2- امّ الحسين 3- امّ ابيها 4- امّ المحسن 5- امّ الائمّۀ
چند حدیث در منقبت حضرت زهرا سلام الله علیها
فاطمه و دوست دارانش از آتش به دورند
1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّي سَمَّيْتُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ. (1)
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نام دخترم را از آن جهت فاطمه گذاردم كه خداى عزّ و جلّ او و دوستدارانش را بر آتش جهنّم حرام كرده است.
خداوند فاطمه را از نور خود آفرید
2- عَنْ جَابِرٍ سألت أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِی. (2)
جابر جعفى می گوید: به امام صادق عليه السّلام گفتم: چرا حضرت فاطمه عليها السّلام زهرا ناميده مىشود؟.
امام فرمود: زيرا خداوند متعال او را از نور با عظمت خود آفريد و هنگامى كه نورش درخشيدن گرفت آسمان ها و زمين به نور او روشن شدند و چشمان ملائكه خيره ماند، پس سجده نموده و از خداى سبحان پرسيدند: خدايا! اين چه نورى است؟. خداوند فرمود: اين شعبهاى از نور من است كه آن را آفريدهام و از صلب يكى از پيامبرانم كه او را بر ساير پيامبران برترى دادهام، خارج مىنمايم و از اين نور رهبران و امامانى به وجود مىآيند كه پس از انقطاع وحى مردم را به سوى حق هدايت مىنمايند.
درخشش نور فاطمه برای اهل آسمان
3- عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَتْ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ. (3)
محمّد بن عماره كندى می گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: چرا فاطمه را زهرا ناميدند؟.
امام فرمود: براى اينكه هر گاه فاطمه در محراب عبادت مىايستاد و به عبادت مشغول مىشد نور او براى اهل آسمان مىدرخشيد همان طور كه ستارگان براى اهل زمين مىدرخشند.
جایگاه علمی
4- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ علیهاالسلام أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ إِنِّي فَطَمْتُكِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُكِ عَنِ الطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ععلیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ بِالْمِيثَاقِ. (4)
امام باقر عليه السّلام روايت مى فرماید: هنگامى كه دختر پيامبر(ص) متولّد شد خداى عزّ و جلّ به يكى از فرشتگان وحى نمود تا كلمۀ فاطمه را بر زبان پيامبر(ص) جارى كند، لذا رسول خدا(ص) نام اين دختر را فاطمه نهاد و به او فرمود: من تو را با علم و دانش همراه، و از پليدى پاك نمودم.
سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند كه حق تعالى فاطمه را در روز عهد و ميثاق (عالَم ذَرّ) با علم، قرين و از پليدي ها و حيض بر كنار نمود.
معنای بتول
5- عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه وآله سُئِلَ مَا الْبَتُولُ فَإِنَّا سَمِعْنَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَقُولُ إِنَّ مَرْيَمَ بَتُولٌ وَ فَاطِمَةَ بَتُولٌ فَقَالَ علیه السلام الْبَتُولُ الَّتِي لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَيْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَيْضَ مَكْرُوهٌ فِي بَنَاتِ الْأَنْبِيَاءِ. (5)
حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه وآله سؤال شد: بتول يعنى چه؟. همانا از تو شنيدهايم كه گفتهاى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.
پيامبر(ص) فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمىشود زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
مشق نام خدا
6- قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله لِفَاطِمَةَ شَقَّ اللَّهُ لَكِ يَا فَاطِمَةُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ فَهُوَ الْفَاطِرُ وَ أَنْتِ فَاطِمَةُ. (6)
پيامبر به فاطمه علیهماالسلام فرمود: خداوند براى تو نامى را كه از نام هاى خود مشتق گرديده، قرار داده زيرا نام او فاطر و نام تو فاطمه است.
There are 2 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
آزمندی و حرص انسان به مال اندوزی به سبب تصور نادرست از زندگی و هدف آن، موجب میشود تا برخی از انسانها به هر شکل و وسیله ای به گردآوری مال سرگرم شوند. دلبستگی به مال و ثروت اندوزی و عشق به آن در عمق جان آدمی ریشه دارد و امری غریزی است (محمد، آیه 37) و انسان تمایل شدیدی به مال دارد و نمی تواند از وسوسه آن خود را رها سازد (عادیات، آیه 8) اما این دلبستگی برخیها را به کارهای خلاف نیز میکشاند و این گونه است که یک امر طبیعی گرایش و دلبستگی به مال به عنوان یک خیر، به یک آزمندی غیرطبیعی و رذیلت پست تبدیل میشود (مدثر، آیات 12 تا 17)
در این حالت شیطان شریک مال این افراد میشود و همراهان و پیروان شیطان به ستم و ظلم رو میآورند تا بیش از پیش به ارضای خواسته هایش بپردازند. (اسراء، آیه 64؛ ص، آیات 22 تا 24) مال، آدمی را چنان به خود سرگرم میکند که برخیها حتی به بهانه آن از جهاد و تلاش برای آخرت باز میمانند و جزو گروه زیانکاران میشوند. (فتح، آیه 11؛ منافقون، آیه 9)
آزمندی همان گونه که آدمی را از مسیر حق طلبی و فلسفه زندگی و آفرینش دور میسازد، موجب میشود تا انسان گرفتار رفتارهای زیانباری چون بی توجهی به نیازمندان و گرسنگان و بینوایان شود و از تلاش برای رفع گرسنگی آنان خودداری کند (فجر، آیات 18 و 20)
خیانت در امانت (انفال، آیات 27 و 28)، بازماندن از جهاد و رها کردن پیامبر و مجاهدان (توبه، آیه 24) غفلت از خدا و تمرد از فرمان خدا و پیامبر (همان و منافقون، آیه 9) و مخالفت با حق و حقیقت (زخرف آیات 30 و 31) از جمله آثار دلبستگی به مال است.
از این فراتر کسانی که گرفتار آزمندی و حرص مال هستند نه تنها این گونه رفتارها را در پیش میگیرند بلکه چنان دلبسته میشوند که دیگر خدا را فراموش کرده و با شکست در آزمونهای الهی (فجر، آیات15 و 20) زیان و خسران ابدی را برای خود رقم میزنند. (منافقون، آیه9)
There are 2 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
كفور: صيغه مبالغه است. بسيار كافر و بسيار ناسپاس.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً «4»
به راستى ما راه (حق) را به او نمايانديم، خواه شاكر (و پذيرا) باشد يا ناسپاس. همانا ما براى كفر پيشهگان زنجيرها و غلها و آتشى برافروخته آماده ساختهايم.
نکته ها
هدايت، چند گونه است:
گاهى هدايت فطرى است. چنانچه قرآن مىفرمايد: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» «1» خداوند به نفس بشر، خير و شرّ را الهام كرد.
نوع ديگر، هدايتى است كه از طريق تحصيل، تعقّل، مشورت، تجربه ومطالعه به دست مىآيد.
و نوع سوم هدايتى است كه از راه تبليغ و ارشاد انبيا و اوليا صورت مىگيرد.
تشكّر گاهى قلبى است، يعنى همه نعمتها را از خدا بدانيم؛ گاهى عملى است، بدين معنا كه انسان نعمتهاى خداوند را فقط در راه حق مصرف كند و گاهى زبانى است، يعنى انسان «الحمد لله رب العالمين» را بر زبان جارى كند.
«سلاسل» جمع «سلسلة» به معناى زنجير و «اغلال» جمع «غل» به معناى طوقى است كه به گردن مىنهند و «سعير» به معناى آتش افروخته است.
امام صادق عليه السلام ذيل آيه «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» فرمودند: «عرفناه اما آخذ و اما تارك» «2» ما راه را به او معرفى كرديم، يا آن را مىگيرد و يا رها مىكند.
«سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا» يعنى زنجير در پا و غل بر گردن.
«1». شمس، 8.
«2». تفسير كنزالدقائق.
جلد 10 - صفحه 324
انسان در مسير بندگى و تشكّر از خداوند، مرحله ضعيف يا متوسّطى را طى مىكند ولى در طريق سركشى و تمرّد، مرحله بالايى را مىپيمايد. در شكر، شاكر است (نه شكور)، ولى در كفر، كفور است. «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» يعنى شكر او معمولى ولى كفر او قوى است. به چند نمونه ديگر توجه كنيد. قرآن مىفرمايد:
«إِنَّهُ لَيَؤُسٌ» «1» انسان بسيار مأيوس است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ» «2» به راستى كه انسان بسيار ظالم است.
«كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» «3» انسان موجودى عجول است.
«كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» «4» انسان، تنگ نظر است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» «5» انسان بسيار حريص و كم طاقت است.
«إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «6» هنگامى كه شرّى به او رسد، بسيار جزع و فزع مىكند.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ» «7» انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است.
پیام ها
1- آزمايش انسان، براساس آگاهى و آزادى است:
آگاهى به واسطه چشم و گوش و عقل و فطرت درونى و هدايت بيرونى؛ و آزادى برمبناى اختيار كه به تمام انسانها داده شده است: نَبْتَلِيهِ … سَمِيعاً بَصِيراً إِنَّا هَدَيْناهُ … إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
2- خداوند، حجت را بر انسان تمام كرده است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ»
3- راه درست، يكى بيش نيست. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ» (كلمه «سبيل» مفرد است.)
4- هدايت، نعمتى در خور سپاس است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً» (پيمودن راه دين، شكر الهى و انحراف از آن، كفران و ناسپاسى است.)
«1». هود، 9.
«2». ابراهيم، 34.
«3». اسراء، 11.
«4». اسراء، 100.
«5». معارج، 19.
«6». معارج، 20.
«7». عاديات، 6.
جلد 10 - صفحه 325
5- كسانى كه هدايت انبيا را نپذيرند، بالاترين مرحله از كفر را مرتكب شدهاند.
(به جاى آنكه بگويد «اما كافرا»، فرمود: «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». زيرا «كفور»، اوج كفر است.)
6- هركس شاكر نباشد، كفور است، راه سوّمى وجود ندارد. «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»
7- در تربيت انسان، نقش هشدار، بيش از بشارت است. (لذا قرآن ابتدا هشدار مىدهد و سپس بشارت.) إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ …
8- كيفرهاى الهى داراى ملاك و معيارند. «أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً»
9- هر انتخابى، سرانجام خود را به دنبال دارد. كفر، دوزخ را و شكر، بهشت را.
إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً … إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ … إِنَّ الْأَبْرارَ …
There are 2 comments on this post but you must be a member of this blog to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)